photo #1
photo #2
photo #3
photo #4
photo #5
photo #6
photo #7
photo #1
photo #2
photo #3
photo #4
photo #5
photo #6
photo #7
photo #4
photo #5
photo #6
photo #7
باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است این صبح تیره باز دمید از کجا کزو کار جهان و خلق جهان جمله در هم است گویا طلوع می‌کند از مغرب آفتاب کاشوب در تمامی ذرات عالم است
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
Sunset on Koh Phangan island
Shortly before sunset
Good sculpture on Koh Samui island
That is such cute barmaid you can see here
  • موضوعات مذهبی و محرم
  • أَوَّلُ مَن يَدخُلُ النّارَ أَميرٌ مُتَسَلِّطٌ لَم يَعدِل، و َذو ثَروَةٍ مِنَ المالِ لَم يُعطِ المالَ حَقَّهُ وَ فَقيرٌ فَخورٌ؛ اولين كسى كه به جهنم مى ‏رود فرمانرواى قدرتمندى است كه به عدالت رفتار نمى‏ كند و ثروتمندى كه حقوق مالى خود را نمى ‏پردازد و نيازمند متكبر. عيون الاخبارالرضا ج2، ص28، ح20 >>>....هیئت امام حسین(ع)حسینیه اعظم جامخانه
  • اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
  • جلسات هیئت پانزدهم هر ماه برقرار میباشد.
  • میزبان جلسات هر ماه یکی از اعضای ارکان خواهند بود.
  • « لا يُقَبِّلُ الرَّجُلُ يَدَ الرَّجُلِ، فَإِنَّ قُبْلَةَ يَدِهِ كَالصَّلاةِ لَهُ ». كسى دست كسى را نمىبوسد، زيرا بوسيدن دست او مانند نماز خواندن براى اوست. حضرت امام رضا (ع)
  • امام حسین علیه السلام فرمودند:

    إنَّ حَوائِجَ النّاسِ إلَیکم مِن نِعَمِ اللهِ عَلَیکم فَلا تَمَلُّوا النِّعَمَ

    نیاز مردم به شما از نعمتهای خدا بر شما است، از این نعمت افسرده و بیزار نباشید
    (نزهه الناظر،ص 81)
  • امام حسین علیه السلام فرمودند:

    لاتـَرفع حــاجَتَک إلاّ إلـى أحـَدٍ ثَلاثة: إلـى ذِى دیـنٍ، اَو مُــرُوّة اَو حَسَب

    جز به یکى از سه نفر حاجت مبر: به دیندار، یا صاحب مروت، یا کسى که اصالت خانوادگى داشته باشد.
    (تحف العقول ، ص 247)
  • امام حسین علیه السلام فرمودند:

    فَإنی لا أَرَی المَوتَ إلَّا السَّعادَةَ وَ الحَیاة مَعَ الظّالِمینَ إلّا بَرماًی

    به درستی که من مرگ را جز سعادت نمی بینم و زندگی با ستمکاران را جز محنت نمی دانم.
    (تحف العقول ، ص 245)
  • امام حسین علیه السلام فرمودند:

    مُجالَسَةِ أهلِ الدِنَاءَة شَر، وَ مُجَالَسَةِ أَهلِ الفُسُوقِ ریبَة

    همنشینی با سفلگان و افراد پست ناپسند است و همدمی گناهکاران موجب بدبینی مردم و از دست دادن اعتماد و اعتبار است
    (بحارالانوار، ج75، ص 122)
  • امام حسین علیه السلام فرمودند:

    لا یأمَن یومَ القیامَةِ إلاّ مَن خافَ الله فِی الدُّنیا

    کسی در قیامت در امان نیست مگر کسی که در دنیا ترس از خدا در دل داشت
    (مناقب ابن شهر آشوب ج/4 ص/ 69) (بحار الانوار، ج 44، ص 192 )
  • امام حسین علیه السلام فرمودند:

    من دلائل العالم إنتقادة لحدیثه و علمه بحقائق فنون النظر.

    از نشانه های عالم ، نقد سخن و اندیشه خود و آگاهی از نظرات مختلف است .
    (بحارالانوار،ج75،ص119)
  • امام حسین علیه السلام فرمودند:

    مَن حاوَلَ اَمراً بمَعصِیَةِ اللهِ کانَ اَفوَتَ لِما یَرجُو وَاَسرَعَ لِمَجئ ما یَحذَرُ

    آن که در کاری که نافرمانی خداست بکوشد امیدش را از دست می دهد و نگرانیها به او رو می آورد.
    (الکافی،ج2،ص373)(الکافی،ج4،ص117)
  • امام حسین علیه السلام فرمودند:

    إنَّ شِیعَتَنا مَن سَلمَت قُلُوبُهُم مٍن کلِّ غَشٍّ وَ غِلٍّ وَ دَغَلٍ

    بدرستی که شیعیان ما قلبشان از هرناخالصی و حیله و تزویر پاک است
    (التفسیر المنسوب الی الامام الحسن العسکری علیه السلام ص309)
  • امام حسین علیه السلام فرمودند:

    لاأفلَحَ قـَومٌ اشتَـروا مَـرضـاتِ المَخلـُوق بسَخَطِ الخـالِق

    رستگـار نمی شوند مـردمـى که خشنـودى مخلـوق را در مقـابل غضب خـالق خریدنـد.
    (بحارالانوار،ج 44،ص383)
  • امام حسین علیه السلام فرمودند:

    أیما اثنَین جَرى بینهما کلام فطلب أحدهما رضَـى الاخر کانَ سابقة الىَ الجنّة

    هر یک از دو نفـرى که میان آنها نزاعى واقع شود و یکـى از آن دو رضایت دیگرى را بجـویـد ، سبقت گیـرنـده اهل بهشت خـواهـد بــود.
    (کشف الغمة فی معرفة الائمه ج 2،ص 33)
جعبه حدیث


کدهای آهنگ خود را جایگزین کنید

Read fullscreen

آخرین مطالب

Recent Posts

موضوع مطالب

Blog Categories

آرشیو مطالب

Montly Archive

حدیث از امام حسین (ع)

Words of Imam Hussein

لحظه شمار

calendar

نویسندگان

Authors in this site

نوای سایت

site song - ali akbari

لینکهای مفید

[Menu_Title]
[Menu_Code]
محافظ سید حسن نصر الله از رهبرمان برایمان میگوید

 

  محافظ سید حسن نصر الله از رهبرمان برایمان میگوید

 

به نقل از شبکه المنار:

از محافظ سید حسن نصرالله سوال کردند چقدر سید حسن را دوست داری؟

گفت آنقدرکه اگر امر کند بمیر ، میمیرم.

سپس پرسیدند چقدر امام خامنه ای را دوست داری؟

گفت آنقدر که اگر امر کند سر سید حسن را بیاور ,میبرم.

حالا اگر از شما بپرسند جوابتون چیه؟

 بی اختیار میگویم:

اللهم احفظ امام زماننا و سیدنا و مولانا صاحب الامر و الزمان اللهم احفظ قائدنا الامام خامنه ای

منبع : وبسایت ثائر

الهم الرزقنی شفاعة الحسین یوم الورود



دسته بندی : اجتماعی

بازدید : 3996

برچسب ها : محافظ سید حسن نصر الله از رهبرمان برایمان میگوید , از رهبرمان , سخن محافظ سید حسن نصرالله از رهبرمان ,
| | نویسنده : اصغری جامخانه
چرا حجاب؟

 

 واقعا حجاب مهم است؟

 

 

واقعا حجاب مهم است؟ چرا...

 

 

به ادامه مطلب مراجعه کنید…

الهم الرزقنی شفاعة الحسین یوم الورود
ادامه مطلب




دسته بندی : اجتماعی

بازدید : 2847

برچسب ها : چرا حجاب , آیا واقعا حجاب لازم است , درباره حجاب , حجاب , حجاب ,
| | نویسنده : اصغری جامخانه
خبر
 

برای دیدن و استفادۀ بهتر از مطالب این وبلاگ و دیگر موضوعات مرتبط

به سایت هیئت مراجعه کنید :    www.etrati.ir

اکثر مطالب این وبلاگ به سایت فوق منتقل شد.

 

برای حمایت از سایت ما کد لوگوی زیر را در جای مناسب وبلاگ یا وبسایت خود قرار دهید با تشکر

عترت النّبی(ص)هیئت امام حسین(ع)حسینیه اعظم جامخانه

الهم الرزقنی شفاعة الحسین یوم الورود



بازدید : 4967

| | نویسنده : اصغری جامخانه
روز عرفه

 

 روز عرفه، روز شناخت است و هرچند نام عيد بر آن نهاده نشده ولي يكي از اعياد بزرگ اسلام به شمار مي رود. امروز روزي است كه خداي سبحان بندگان خود را به عبادت و اطاعت خويش فرا مي خواند و خوان كرم و احسان و لطف خود را براي آنان مي گسترد و درهاي مغفرت و بخشش و رحمتش را بر روي آنان مي گشايد.

 امروز روز دعا و به خاك افتادن در برابر خدا و نيايش و توجّه به معبود است. هر كس به اندازه معرفت و شناختش بايد دست راز و نياز را به سوي حضرت ذي الجلال بلند كند و مناجات و استغفار نمايد و هر اندازه تضرّع و خشيت بيشتر باشد، قرب به خدا افزون تر خواهد بود.

 بايد از امام حسين ـ عليه السلام ـ فرا گرفت كه چگونه در اين روز باعظمت، با اشك ديده و قلب شكسته و نيّت خالص، خدا را مي خواند. او است كه شناخت واقعي از پروردگارش دارد و مي داند كه در اين روز، در كنار «جبل الرحمة عرفات»، چگونه با خدايش گفت وگو كند و او را نه از روي خوف و نه از روي طمع، بلكه چون شايسته عبادت است، پرستش نمايد و نيازهايش را برشمرد و درخواست عفو و بخشش از او كند با اين كه خود معصوم از هر خطا و اشتباهي است ولي مقام الهي را قدري است كه تنها بندگان زبده اش به آن معرفت دارند و عارفان حقيقي از خاندان اهل بيت عصمت اند كه مي دانند چگونه او را بخوانند و در درگاهش تضرّع و زاري كنند و از پيشگاه ربوبي ـ علي رغم هيچ گناهي ـ عذر تقصير بخواهند.

 بارالها ! چقدر به من لطف داري با آن همه جهل و نادانيم، و چه اندازه بر من ترحّم مي كني با آن همه كارهاي ناشايسته ام.

 خدايا! چقدر به من نزديكي و چقدر من از تو دورم. و تو كه به من اينقدر محبّت مي كني، پس چه مرا از تو پنهان نگه داشته؟!

 كور باد ديده اي كه تو را مراقب رفتارهايش نداند و زيان بار باد تجارت بنده اي كه از محبتت، نصيبي برايش معيّن نكرده اي...

 خدايا! من به وسيله خودت، تو را مي شناسم، پس با فروغ نورت مرا به سوي خود رهنما باش و بردگي و بندگي راستين را به من بياموز تا در پيشگاهت، خالصانه پرستش كنم.

 خدايا! از دانش نهانت، مرا دانش بخش و در پوشش نگه دارنده ات مرا نگه دار.

 بارالها! مرا با حقايق «اهل قرب» آشنا ساز و راه «اهل جذب» را به من بنمايان...

 خداوندا! تويي كه پرده ها را از دل هاي محبّان و عاشقانت پس زدي تا جز تو دوستي بر نگيرند و جز به سوي تو، دستي دراز نكنند. تو مونس آنان هستي در وقتي كه تمام جهان ها و عوالم برايشان غريب است و تو راهنمايشان مي باشي آن جا كه راه ها را بر رويشان مي گشايي.

 كسي كه تو را دارد چه ندارد و كسي كه تو را ندارد چه دارد!

 بي گمان نوميد شد كسي كه به جز تو دل بست و زيان ديد كسي كه از تو روي گرداند.

 چه گونه به سوي ديگران روي آورد در حالي كه تو هرگز يك آن از او احسانت را قطع نكردي و چگونه از غير تو درخواست ياري كرد، در حالي كه تو منّت را بر او پيوسته داشتي.

 اي كسي كه شيريني هم نشينيش را به محبّانش چشاند، پس در پيشگاهش، متملّقانه راز و نياز كردند و اي كسي كه لباس هاي هيبتش را بر اوليايش پوشاند تا در برابرش سر به خاك افتادند. تو پيش از ياد يادكنندگان به ياد آنهايي و قبل از توجه بندگان، آغازگر احساني و پيش از درخواست درخواست كنندگان، از درياي بي كران كرمت، بخشنده اي؛ پس مرا شامل رحمتت قرار ده تا به تو برسم، و بر من منّت گذار و مرا جذب خويش گردان تا بر تو وارد شوم.

 خداوندا! هرگز اميدم از رحمتت قطع نمي شود هرچند نافرمانيت كنم و هرگز ترسم از قهرت نمي ريزد، هرچند اطاعتت كنم، و اينك كه از همه چشم برگرفته و به تو ديده دوخته ام، آماده دريافت لطف و بخشندگيت هستم.

 الها! چه گونه نوميد گردم در حالي كه تو اميدم هستي و چه گونه اهانت شوم در حالي كه تكيه گاه و پشتيبانم مي باشي...

 راستي اگر دعاي عرفه امام حسين ـ عليه السلام ـ را با شناخت بخوانيم، تا اندازه اي شيريني و لطافت عبارت هاي عرفاني آن حضرت را لمس مي كنيم؛ زيرا حسين خدا را مي شناسد و او را نزديك تر از «حبل الوريد» به خود مي داند، پس روش سخن گفتن با او و راز و نياز كردن در پيشگاهش را خوب درك مي كند و ما بايد اين سخنان را بخوانيم و تكرار كنيم و دقت نماييم و در معانيش غرق شويم و از يم عرفانش نمي برداريم، تا شايد نظر لطف خدا شامل حالمان گردد و پوششي از رحمت و مغفرتش بر آن همه گناهان و نافرماني هايمان كشيده شود چرا كه خداوند خود را به لطف و رحمت و رأفت توصيف نموده، پس هرگز از خود نمي راند بنده اي را كه در اين روز شناخت، با برشمردن گناه هايش، به سويش روي آورده و از مقام ربوبيش درخواست عفو و بخشش نموده است.

 آري! اگر پوشش او نبود رسوا مي شديم و اگر ابر رحمتش آني بر سر ما نمي باريد، هلاك مي گشتيم. اگر با تأييدات پنهانيش ما را ياري نمي كرد، شكست مي خورديم و اگر ما را پناه نمي داد، پناهگاهي نداشتيم.

 اگر خميني، اين بنده شايسته خداي، در او فاني نمي شد و جز او را نمي ديد، نه انقلاب به پيروزي مي رسيد و نه

 چقدر زيبا و جالب است كه در روز 12 فروردين نيز، بزرگترين عيد ملي ايران به وقوع پيوسته است، و آن تثبيت نظام مقدس جمهوري اسلامي است. و چه شبيه است اين روز به روز عيد غدير، روز تثبيت جانشيني اميرالمؤمنين و سيّدالوصيين علي ـ عليه السلام ـ از سوي رسول گرامي اسلام كه بي گمان اين روز، زيباترين، درخشنده ترين و مقدّس ترين روز تاريخ است.

 مستضعفين رهايي مي يافتند. و اين راز موفقيت امام بود. اين راز نهان بود كه ملت ايران يك پارچه آوايي از صداي رسايش شدند و همراه او «لا اله الاّ الله» سر دادند و همسان با او مشت ها را گره كردند و همگام با او در برابر جبّاران و ستمگران و ابرجنايتكاران ايستادند و تا «احدي الحسنيين» مقاومت و پايداري كردند، و قطعا هرچه پيروزي به دست آمد به خاطر صبغة اللهي انقلاب و راهبرش بود و مردم هم چون گام در گام او نهادند و خدا را مدّ نظر خويش قرار دادند، به اين مقام والا دست يافتند و خداوند به آنها توجّه كرد و دعايشان را مستجاب نمود و بر دشمنان غلبه شان داد. باز هم بايد از خدا خواست و از درگاهش ـ در اين روز مبارك ـ خاضعانه و متضرّعانه درخواست نمود كه اين انقلاب الهي را تا رسيدن صاحب اصليش حضرت وليّ الله الاعظم نگه دارد و لحظه اي اين ملت خداجوي را از رحمت گسترده اش دور نكند و از فتنه هاي زمان در امان دارد. آمين يا رب العالمين.

الهم الرزقنی شفاعة الحسین یوم الورود



دسته بندی : اعیاد بزرگ مسلمانان

بازدید : 2567

برچسب ها : عرفه , عید بزرگ مسلمانان , روز عرفه ,
| | نویسنده : اصغری جامخانه
عید قربان

عيد قربان يكي از اعياد بزرگ اسلامي است و داراي منزلتي والا نزد عموم مسلمانان است.

 

اگر خميني، اين بنده شايسته خداي، در او فاني نمي شد و جز او را نمي ديد، نه انقلاب به پيروزي مي رسيد و نه مستضعفين رهايي مي يافتند. و اين راز موفقيت امام بود. اين راز نهان بود كه ملت ايران يك پارچه آوايي از صداي رسايش شدند و همراه او «لا اله الاّ الله» سر دادند و همسان با او مشت ها را گره كردند و همگام با او در برابر جبّاران و ستمگران و ابرجنايتكاران ايستادند و تا «احدي الحسنيين» مقاومت و پايداري كردند، و قطعا هرچه پيروزي به دست آمد به خاطر صبغة اللهي انقلاب و راهبرش بود.

 

عيد قربان روز خجسته و مباركي است كه مسلمانانِ به حج رفته، پس از تمام شدن اعمال حجّشان، قرباني مي كنند و پس از قرباني آنچه بر آنان در حال احرام حرام شده بود، حلال مي گردد، لذا آن روز را عيد تلقّي مي كنند؛ عيدي كه پس از انجام وظايف سنگين حج، به عنوان جايزه الهي و رهايي از احرام پيش مي آيد. و هم چنين اين روز براي ساير مسلمانان جهان نيز عيد است و احترام ويژه دارد. متأسفانه در ايران چندان به اين دو عيد بزرگ اسلامي (فطر و قربان) اهميت نمي دهند، هرچند پس از انقلاب اسلامي، با برگزاري مراسم نماز عيد با آن شكوه و جلال، به آن جلوه اي ويژه بخشيده و حقّش را ادا كرده و شايان تقدير است ولي باز هم اميد است از اين روز شريف و عيد اسلامي، تجليل بيشتري به عمل آيد.

 

به هر حال امروز روز گرفتن جايزه از خداي منان است، روزي است كه بايد در آن آهنگ گناه نشود و انسان هاي مؤمن، با استفاده از چنين روز باعظمتي كه درهاي بهشت بر رويشان گشوده مي شود و باب رحمت الهي باز مي گردد، دست هاي آلوده از گناه خويش را به سوي آسمان بلند كنند و با تضرّع و زاري، به پيشگاه رحمان و رحيم، درخواست مغفرت و آمرزش نمايند و حاجت هاي فردي و نيازهاي اجتماعي و گروهي خود را با اميد استجابت و روا شدن، بطلبند و بسيار عبادت و نيايش كنند. و قرباني در اين روز اگر براي زائران خانه خدا واجب است، براي ساير مسلمانان نيز سنّت مؤكّد است و بر آن تأكيد فراوان شده است. در روايت هاي مكرري نقل شده كه در روز عيد أضحي قرباني كنيد تا گرسنگان و بيچارگان از خوردن گوشت سير شوند؛ آنان كه روزها بلكه ماه ها توان خريدن يك كيلو گوشت براي خانواده خويش را ندارند، در اين روز فرخنده كه براي همگان عيد است و بسيار خجسته و مبارك است، آنان نيز خوشحال گردند و از خوردن گوشت حلال، بي منت، سير شوند.

 

و امروز روز «تكبير» است؛ تكبيري گويا، كوبنده، محكم و بامحتوا؛ تكبيري كه بازتابش كاخ ستمگران را به لرزه درآورد و قلب ستم ديدگان را شاد سازد؛ تكبيري كه بيگانگان را براي هميشه از ضربه زدن به ايران اسلامي، نوميد گرداند و سرانجام تكبيري كه به دنيا اعلام كند: ما با تكيه بر «قاصم الجبارين» از هيچ قدرتي ترس و واهمه نداريم و اگر روزي دشمنان اسلام در پي يورش به خاك ما يا هجوم به فرهنگ اسلامي ما برآمدند يا آهنگ حمله به ما را داشتند، با همين نداي ملكوتي كه شاه را از ايران بيرون انداخت و در مزبله تاريخ سرنگون ساخت، از خود و سرزمين خود و ناموس و مقدّسات خود و انقلاب خونبار خود، مردانه و شجاعانه، دفاع مي كنيم و به خواست خداوند پيروزي و سربلندي از آنِ امت ما و شكست و سرافكندگي از آن دشمنان اسلام است.

 

دنيا بداند كه ملت ايران با «تكبير» زنده است و با تكبير در صحنه، پاينده است و با تكبير بر دشمنان مي تازد و با تكبير كشورش را مي سازد.

الهم الرزقنی شفاعة الحسین یوم الورود



دسته بندی : اعیاد بزرگ مسلمانان

بازدید : 2808

برچسب ها : قربان , عید قربان , عید بزرگ , قربان ,
| | نویسنده : اصغری جامخانه
عید غدیر

عيد غدير، عيد الله الاكبر و عيد آل محمد و ارزشمندترين و والاترين عيد اسلامي است. هيچ روزي در طول سال، فرخنده تر و مبارك تر از اين روز مقدّس نزد شيعيان اهل بيت نيست.

 

امام صادق ـ سلام الله عليه ـ مي فرمايد:

 

«انّ يوم غدير خم بين الفطر و الأضحي و الجمعة كالقمر بين الكواكب...» روز عيد غدير خم در ميان سه عيد فطر و قربان و جمعه، مانند درخشندگي ماه در ميان ستارگان است. چه تعبير ظريفي امام دارد كه عيد غدير را تشبيه به ماه كرده است و ديگر اعياد را به ستاره؛ زيرا در اين روز بزرگ بود كه خداوند اعلام كرد: امروز دين را بر شما تكميل كردم و نعمتم را بر شما به اتمام رساندم «أليوم أكملت لكم دينكم و أتممت عليكم نعمتي و رضيت لكم الإسلام دينا». نعمت بزرگ اسلام كه از هر نعمتي ارزنده تر و گران بهاتر است، كامل نمي شود و محقّق نمي گردد جز با ولايت علي ـ عليه السلام ـ «و مانودي بشي ء مثل ما نودي بالولاية».

 

محبّ الدين طبري از علماي بزرگ اهل سنّت نقل مي كند كه رسول خدا(ص) فرمود: «إذا جمع الله الاوّلين و الآخرين يوم القيامة و نصب الصراط علي جسر جهنم، لم يجزها أحدٌ الاّ من كانت له براءة بولاية عليّ بن أبي طالب».1

 

در روز قيامت كه خداوند تمام مردم را جمع مي كند و صراط بر پل دوزخ زده مي شود، هيچ كس از آن نمي گذرد جز كسي كه با ولايت علي ابن أبيطالب، گذرنامه بي زاري و برائت از جهنّم را داشته باشد.

 

ولايت علي(ع) همان دين حنيف است كه فرمود:

 

«فأقم وجهك للدين حنيفا فطرت الله التي فطر الناس عليها».2

 

پس اي پيامبر (همراه با پيروانت) به سوي آيين پاك اسلام روي آور كه فطرت الهي است و مردم بر آن مفطور شده اند.

 

و ولايت علي همان طريقه و روش صحيح زندگي است كه اگر مردم آن روش را برگزينند، خداوند در روز رستاخيز، از آب گواراي حوض كوثر به دست علي ـ عليه السلام ـ سيرابشان مي گرداند. «و أن لو استقاموا علي الطريقة لأسقيناهم ماءً غدقا».3

 

و ولايت همان نعمتي است كه حتما از آن سؤال مي شود كه با آن چگونه رفتار كرديد «ثمّ لتسألنّ يومئذ عن النّعيم».4

 

آلوسي، مفسّر بزرگ اهل سنّت در تفسير كبير روح المعاني پس از ذكر آيه شريفه «وقفوهم انّهم مسئولون» و آنان را متوقف كنيد و ايست بدهيد كه مسئوليت دارند و بايد پاسخگو باشند، در ذيل تفسير اين آيه، اقوال گوناگوني را نقل مي كند و سپس نتيجه مي گيرد و مي گويد: «سزاوارترين و صحيح ترين سخن اين است كه در آن روز از عقايد و اعمال انسان سؤال مي شود و از همه مهم تر و عظيم تر، قطعا ولايت علي كرم الله وجهه است».5

 

و در اين روز بزرگ كه يادآور نصب و تعيين اميرالمؤمنين به دست مبارك رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله وسلّم ـ و به امر پروردگارش است، بايد اين فطرت الهي را در دل ها زنده كرد و پرده هاي ظلمت و جهالت و تارهاي ناداني و غفلت را از ديدگان غافلان برداشت تا بر طريقه حق پايدار گردند و به صراط مستقيم الهي روي آورند و دينشان كامل شود.

 

مفضل از امام صادق ـ عليه السلام ـ مي پرسد: مولاي من! آيا به من دستور مي دهي كه اين روز را روزه بداريم؟

 

حضرت پاسخ مي دهد: «اي و الله ـ اي و الله ـ انّه اليوم الذي نجي فيه ابراهيم من النّار فصام لله شكرا لله عزّوجل ذلك اليوم، و انه اليوم الذي أقام رسول الله أميرالمؤمنين علما و أبان فضله و وصيته، فصام ذلك اليوم، و ذلك يوم صيام و قيام و اطعام الطعام و صلة الإخوان و فيه مرضاة الرّحمن و مرغمة الشيطان».6

 

آري، به خدا قسم ـ آري، به خدا قسم! اين همان روزي است كه خداوند، حضرت ابراهيم را از آتش رها ساخت، پس او به شكرانه اين لطف الهي، اين روز را روزه گرفت. و همانا اين روز، روزي است كه رسول گرامي اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ اميرالمؤمنين ـ عليه السلام ـ را بر مردم نصب كرد و بزرگواري و فضلش را نمايان ساخت و او را وصي و جانشين خود قرار داد، پس او هم در اين روز، روزه گرفت و اين روز، روز روزه گرفتن و دعا كردن و مسلمانان را اطعام نمودن و به ديدار برادران ديني رفتن است و در اين روز، رضايت خداي رحمان به دست مي آيد و بيني شيطان به خاك ماليده مي شود (مأيوس مي گردد).

 

امام صادق ـ عليه السلام ـ اعمال اين روز مهم را در چهار چيز خلاصه مي كند:

 

1ـ صيام: در برخي روايات وارد شده كه روزه اين روز برابر است با صد بار حج و صد بار عمره. و در روايت ديگري، كفّاره شصت سال گناه است. پس حتما برادران و خواهران به اين فضيلت بسيار مهم توجه كنند و حتما آن را روزه بدارند.

 

2ـ قيام: اصطلاحا قيام بر عبادت و زنده نگه داشتن اين يوم الله با مناجات و دعا و استغفار، اطلاق مي شود ولي ممكن است قيام كنايه از استقامت و پايداري در راه حق و قيام در برابر دشمنان اسلام و مسلمين و مبارزه با طاغوت ها و ستم پيشگان باشد.

 

بهر حال خود قيام عليه باطل و جهاد در راه خدا، نيز يك عبادت بزرگ است بلكه از اهم فرائض و واجبات است.

 

3ـ اطعام الطعام: مهماني كردن و اطعام نمودن برادران باايمان از ويژگي هاي تمام اعياد به ويژه اين عيد بزرگ است كه بر آن تأكيد شده است. و قطعا خرسند نمودن مؤمنين، از برترين عباداتي است كه رضايت پروردگار را به دنبال دارد.

 

4ـ صلة الاخوان: احسان و نيكي به برادران مؤمن و ديد و بازديد و زيارت آنان پيوسته از اعمال بسيار پسنديده و نيكو است ولي در اين روز، تأكيد بر آن شده است. در روايت دارد كه هر وقت با برادر مؤمني ديدار كرديد، براي تهنيت به او بگوييد: «ألحمد لله الذي جعلنا من المتمسكين بولاية أميرالمؤمنين والأئمّة عليهم السلام» سپاس و حمد خداي را كه ما را جزء تمسّك جويان به ولايت اميرمؤمنان و ديگر امامان ـ درود خداي رحمان بر آنان ـ قرار داد.

 

فرا رسيدن اين اعياد بزرگ اسلامي را به مقام شامخ وليّ الله الاعظم أرواحنا لتراب مقدمه الفداء، علماي اعلام، مقام معظّم رهبري، ملت بزرگ ايران و عموم مسلمانان و شيعيان و پيروان امامان، تبريك و تهنيت عرض نموده، از خداي بزرگ خواهانيم ما را جزء شيعيان و ولايت پذيران واقعي قرار دهد.

الهم الرزقنی شفاعة الحسین یوم الورود



دسته بندی : اعیاد بزرگ مسلمانان

بازدید : 2677

برچسب ها : عید قدیر , ولایت علی , عید غدیر , غدیر خم , ,
| | نویسنده : اصغری جامخانه
در غدیر چه گذشت؟

'غدير'، اين نام مقدس، عنوانِ عقيده واساس دين ما است.

 غدير عصاره ونتيجه ى خلقت وچكيده ى تمام اديان الهى وخلاصه ى مكتب وحى است.

 غدير اعتقاد ماست، و فقط يك واقعه ى تاريخى نيست.

 غدير، ثمره ى نبوّت وميوه ى رسالت است.

 غدير، تعيين خط مشى مسلمين تا آخرين روز دنيا است.

 غدير، نه فراموش شدنى است نه كهنه شدنى!!

 غدير، آبى است كه همه ى درختان و گل بوته هاى باغستانهاى توحيد براى تغذيه و رشد به آن نيازمندند.

 غدير صراط است. با ايمان به غدير مى توان از اين صراط گذشت و گرنه لبه ى شمشيرى است كه هر منافق و ملحدى را دو نيمه خواهد ساخت.

غدير، حساس ترين مقطع اسلام است كه در آغاز شكوفايى، دين خدا را از خطر حتمى دشمنان داخلى و خارجى در بُعد فكرى و معنوى نجات داد.

 غدير، حافظ گذشته ى اسلام و ضامن بقاى آينده ى آن است، كه سياست گذار آن خداوند تعالى و اعلان كننده اش پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و مجرى آن دوازده امام معصوم عليهم السلام اند.

 غدير عيد همه ى انسانيت است. آن روز آرزوى نهايى از خلقت انسان بيان شد و هدف انسانيت مشخص گرديد. آنان كه آن روز را ضايع كردند حق انسانيت را زير پا گذاشتند و حق ميلياردها بشر را ناديده گرفتند.

 غدير در روح ما و از طينت ماست. ما با غدير به دنيا آمده ايم، و با زلالش كه با جانمان آميخته به ملاقات پروردگار خواهيم رفت.

 در نقطه ى غدير توقفى بايد، كه با حقيقت انسان سر و كار دارد، و در جهات مختلف وجودى او مؤثر است و تكليف دنيا و آخرتش را تعيين مى كند.

 هزار و چهارصد سال است كه شيعه زلال پر بركت غدير را به پاى درختان ولايت مى افشاند و از آن بيابانِ خشك، باغهاى پر ثمر اعتقادى و گلهاى زيباى محبت را پرورش مى دهد. خار و خس كينه هاى دشمن على عليه السلام را با برائت و لعن آنان ريشه كن نموده، و با حجتى قوى كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به دستش داده مرزهاى غدير را به روى معاندين بسته و جرأت تعرّض را از آنان سلب نموده است. شهيدان غدير در عرصه ى هزار و چهارصد ساله ى آن، دنباله روى اوّلين شهيدان آن فاطمه و محسن عليهماالسلام و پيرو شهيدان با عظمت غدير در كربلا هستند. عاشورا مولود غدير و حافظ آن است؛ سنگرى رو در روى سقيفه!

 در غدير چشمان پيامبر صلى اللَّه عليه و آله دور دستهايى را مى نگريست كه مى بايد كشتى اسلام آن را طى كند و هدف نهايى آن به ظهور برسد؛ و آينده هايى را در نظر داشت كه گرگهاى عقيده، اسلام را از داخل مورد تعرض قرار داده اند.

 و اين بود كه دست على بن ابى طالب عليه السلام را گرفت و او را بلند كرد و از همانجا او را به همه ى نسلهاى تاريخ نشان داد و به عنوان جانشين خود معرفى فرمود.

 اينك ما ميراث دار غديريم كه در قله ى عظمت آن به دنيا آمده ايم. امروز غدير فراتر از ديد دشمنانش، آفتاب خيره كننده اى است كه بر همه ى جهان مى تابد، و كشتى پُرقدرتش پهنه ى گيتى را درمى نوردد، و دست غرق شدگان فتنه هاى هزار و چهارصد ساله ى سقيفه را به گرمى مى فشارد و از گردابهاى سياه كفر و گمراهى به سبزگونه ى پُرطراوت خود مى رساند تا روحشان را صفايى تازه بخشد.

 اى صاحب غدير غديريان از اوج غديرت سلام مى دهند، تعظيم مى كنند، بوسه بر دستت، بر پايت، بر خاك راهت مى زنند، و در برابر مقام علىِّ تو خود را بسيار كوچك مى بينند!... مگر بپذيرى شان...!؟

 با قطره اشكى پر از انتظار... 

گزارشی از حجة الوداع

 

نصب علی (ع) به خلافت در روز غدیر 

 

صحت واقعه غدیر از نظر تاریخ

 

مفاد حدیث غدیر

عید اخوت در روز غدیر

مـرحوم محدث قمى در كتاب شريف مفاتيح الجنان، عقد اخوت را در زمره آداب عيد غديرشمرده مى نويسد:

 

شايسته است در اين روز عقد اخوت با اخوان مؤمنين و كيفيت آن به نحوى كه شيخ ما در مستدرك وسـائل [ مستدرك الوسائل، ج 6، ص 278، حديث شماره 6843. ] از كـتـاب زادالـفردوس نقل فرموده چنين است كه بگذارد دست راست خودرا بر دست راست بردار مؤمن خود و بگويد:

 

و اخـيـتـك فـى اللّه و صافيتك فى اللّه و صافحتك فى اللّه و عاهدت اللّه و ملائكته و كتبه و رسله و انـبـيائه والا ئمة المعصومين عليهم السلام على انى ان كنت من اصحاب الجنة والشفاعة واذن لى بان ادخل الجنة لا ادخلها الا و انت معى.

 

يعنى: در راه خدا با تو برادر شدم و در راه خدا با تو صافى شدم و در راه خدا با تو دست دادم و با خدا و فـرشـتگان و كتابهاى آسمانى و رسولان و پيامبرانش و ائمه معصومين عهد كردم، كه اگر من از اهل بهشت و شفاعت بودم و اجازه يافتم وارد بهشت شوم جز با تو وارد نشوم.

 

آنگاه طرف مقابل بگويد: قبلت، يعنى: قبول كردم.

 

پس از آن بگويد: اسقطت عنك جميع حقوق الا خوة ما خلا الشفاعة والدعا والزيارة.

 

يعنى: تمام حقوق برادرى جز شفاعت و دعا و ديدار را از تو ساقط كردم.

 

وظـايـف هـر مـؤمـن در قـبـال برادران دينى خود دو گونه است: برخى داراى حكم شرعى بوده تكليف محسوب مى شوند، بدين معنا كه هر مؤمنى موظف است، در قبال برادران ايمانى خود به آنها ملتزم باشد پاره اى ديگر حقوقى هستند كه به ديگرى تعلق دارد.

 

از آنـجـا كـه حـكـم شـرعـى قـابـل اسـقاط نيست، يعنى هيچ كس نمى تواند حكم شرع را ساقط كـنـد، بنابراين آنچه در اين عقد اسقاط مى شود، جنبه دوم است، يعنى هر كس حق مطالبه خود را ساقط مى كند، اما از آن جهت كه هر يك از اين حقوق از احكام شرع بوده و هر كس مامور به امتثال آنهاست، ساقط شدنى نيستند.

گواهان غدیر

1. آفتاب خلافت , سيدسجاد حسين ,اردو, لاهور, 1909م "1327ق .

 

2.اثبات حديث من كنت مولاه , خطى , كتابخانه مركزى دانشگاه تهران , شماره 1080.

 

3.انيس الخطب شرح خطبه غدير, على اصغراعتمادالواعظين , تهران ,1325 ش .

 

4.اهداءالحقير معنى حديث الغديرالى اخيه البارع البصير, سيد مرتضى تبريزى خسروشاهى مطبعه الحيدريه , نجف , 1353ق , 111 صفحه .

 

5.الايضاح والتبصير فى فضل يوم الغدير, مويد فى الدين داعى الدعاه اسماعيلى هبه الدين موسى شيرازى (متوفى 470ق ), كتابخانه جمعيت اسماعيليه كراچى .

 

6. به مناسبت قربان و غدير مصطفى ملكى , تهران , 1347 ش .

 

7. پيام بزرگ از بزرگ پيامبران , حسين عمازاده , مكتب قرآن , تهران , 1355 ش .

 

8. ترجمه خطبه غديريه , ميرزا محمود كلباسى - سيد ميرزا حسنعلى مرواريد خطى , كتابخانه جامع گوهرشاد مشهد.

 

9. رساله غديريه , سيدهبة الدين شهرستانى ترجمه عليرضا خسروانى , تهران 1367 ق , 107 صفحه .

 

10.الغدير, علامه امينى , ترجمه سيد محمد باقر موسوى صغوى ,اردو, هند, بدگام كشمير, 1399ق " 1979 م , 262 صفحه .

 

11.الغدير, علامه امينى , جمعى از نويسندگان , فارسى , 22 جلد, كتابخانه بزرگ اسلامى , تهران , 1340 ش به بعد.

 

12. تفسيرالتكميل تفسير آيه اليوم اكملت لكم دينكم , سيدمرتضى حسين هندى فتح پورى , هند.

 

13. حجه الغدير, شرح حديث غدير,اردو, هند, دهلى .

 

14. حديث الغدير, سيد سبط حسن جايسى لكهنوى ,اردو.

 

15. حديث غدير, سيدكاظم بن سيدقاسم رشتى , تبريز, 1277 ق .

 

16. حديث غدير, جانشين محمد[ص] , هيئت تحريريه در راه حق , موسسه در راه حق , تهران , 1348 ش , 12 صفحه .

 

17. حديث غدير على بن ابى طالب , شيخ على روحانى اصفهانى نجفى , مشهد, 1345 ش .

 

18. حساسترين فراز تاريخ يا داستان غدير, جمعى از دبيران , مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم , قم , 1363 ش .

 

19. حماسه غدير, محمدرضا حكيمى , شركت انتشار, تهران .

 

20. چهره غدير, مهدى آذين فر, مشهد, 1346 ش .

 

21. چهل حديث پيرامون غدير خم , سيد مهدى موسوى , خطى .

 

22.الخطاب المنير فى ذكرى عيدالغدير, شيخ حبيب الله مهاجر عاملى , صيدا, 1350 ق .

 

23. خطبه الغدير, منشورات موسسه الصادق , كربلا.

24. خطبه الغدير, محمد حسين بن اسدالله صغيراصفهانى , تهران , 1330 ش .

 

24.الخطبه المباركه النبويه الغديريه , به اهتمام حسن حسينى لوانى , تهران , 1371 ق .

 

27. خلاصه عبقات الانوار, سيدعلى ميلانى , تعريب و تلخيص دو جد غدير عبقات الانوار, سيدميرحامد حسين , 4 جلد, قم , 1404 ق .

 

27. خلافت على[ ع] در غديرخم , خطى , كتابخانه جامع گوهرشاد مشهد.

 

28. داستان غدير, غلامرضا دبيران , شركت سهامى انتشار, تهران .

 

29.الرحيق المختوم فى قضيه الغدير, سيد على محمدبن محمد بن سيد دلدار على (متوفى 1312ق ) خطى , مشاهير علماءالهند, سيدعلى نفى .

 

30. رساله الايضاح والتبصير فى ابانه فضل يوم الغدير, حسن بن على على بن محمد, خطى , كتابخانه جامع كبير صنعاء, عكس نسخه خطى دارالكتب المصريه , شماره غ فيلم 2115.

 

31. رسالة الغدير, مولى عبدالله بن شاه منصور قزوينى طوسى . الغدير, علامه امينى , ج 1.156.

 

32. رسالة الغدير فى امامه الامير, سيد على تقوى حائرى لاهورى , فارسى , بمبئى , 1318 ق .

 

33. رسالة فى الغدير, ملااسماعيل اصفهانى (متوفى 1173 ق ) كتابخانه شاه چراغ شيراز.

 

34. زادالميرالى الحق الغدير, سيدحسين اطهرى , 2 جلد, مشهد, 1348 ش , 197+235 صفحه .

 

35. سيماى غدير, فخرالدين حجازى , كتابفروشى هاشمى , يوسف آباد, تهران .

 

36. صحنه اى از غديرخم , حسين رحيمى ,ابن سينا, تهران , 1349 ش , 175 صفحه .

 

37. ظهور ولايت در غدير, سيدمحمدتقى مقدم , مشهد, 1344ش , 50 صفحه .

 

38. عبقات الانوار فى امامه الائمه الاطهار, سيد ميرحامد حسين لكهنوى هندى .

 

39. على ضغاف الغدير, سيد عبدالعزيز طباطبائى يزدى , خطى .

 

40. عيدالغدير فى عهدالفاطميين , محمد هادى امينى , مطبعه القضاء, نجف , 1382 ق , 160 صفحه .

 

41. عيدالغدير فى الاذاعه اللبنانيه , حاج ابراهيم زين عاصى , مكتبه العرفان , بيروت , 45 صفحه .

 

42. عيد غدير, محمدجواد معرفت , دارالمعرفه والهدى , قم , 1359 ش .

 

43.الغدير, هيئة فرع الشعراءالحسينى , نجف , 1370 ق , 84 صفحه .

 

44. غدير پيوند ناگسستنى رسالت وامامت , حسن سعيد, كتابخانه چهل ستون مسجد جامع تهران , تهران 1361 ش , 64 صفحه .

 

45. غدير تاابديت مى درخشد, مهدى انصارى , تهران .

 

46. غدير خم , حبيب الله رهبراصفهانى ,انتشارات پيام اسلام قم , قم , 1352 ش , 85 صفحه .

 

47. غدير خم , مصطفى يزدى زاده , مجمع دينى مسجد سليمان , تهران , 1348 ش " 1388 ق , 32 صفحه .

 

48. غديرخم از نظر قرآن , عبدالكريم نير.

 

49. غديرخم بزرگترين رويداد تاريخ , جواد نعيمى

50. غدير روز تعيين رهبر, هيئت اميرالمومنين , چاپ مهراستوا قم , 16 صفحه .

 

51.الغدير فى الادب الشعبى , حسين الشيخ حسن البهبهانى , نجف , 1377 ق , 104 صفحه

 

52.الغدير فى الاسلام , محمد رضا فرج الله , مطبعه الراعى , نجف اشرف , 1362ق " 1943م , 224 صفحه .

 

53.الغدير فى جامعه النجف , محمد آل سيدحسن ,انتشارات الهيئه , نجف .

 

54.الغدير فى الكتاب والسنه والادب , علامه امينى , دارالكتب الاسلاميه , 11 جلد, تهران , 1408 ق .

 

55.الغدير والسقيفه , خليفه ابرايهم محمد, دارالامالى , بيروت .

 

56. غديريه , با شرح فارسى , رائض الدين اعجوبه , خطى , كتابخانه آستان قدس رضوى .

 

57. غديريه , حسام الدن خسرو پرويز صوفى ذهبى , تبريز, 1384 ق "1344ش .

 

58. غديريه , سيد محمد نصيرين جعفر حسينى فرصت شيرازى (ميرزا آقا), تهران , سنگى , 1325 ق .

 

59. غديريه , محمدحسين بن محسن آل شمس الدين عاملى (متوفى 1342ق ).

 

60. غديريه , فرخنده ساوجى .

 

61. غديريه , كمال كلوشانى متخلص به حقير,اصفهان , 1342ش .

 

62. غديريه , محمد جعفر قارى تبريزى , تهران , 1351ش , 231ص .

 

63. غديريه , محمد على پروانه ,اصفهان , 1350 ش .

 

64. غديريه , شيخ محمودعباس عاملى , مطبعه العرفان , 1353 ق .

 

65. غديريه , ميرزا محمد تقى اصطهباناتى شمس آبادى ( الماسى ), خطى , كتابخانه مجدالدين نصيرى , تهران .

 

66. غديريه , ناصرى كرمانى خطى , كتابخانه دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران شماره 420. فهرست نسخه هاى خطى دانشكده الهيات ج 1.97.

 

67. فيض القدير يا خلاصه عبقات الانوار, ميرحامدحسين . پيرامون حديث غدير, حاج شيخ عباس قمى , تحقيق رضااستادى , موسسه در راه حق , قم , 1365ش , 462 صفحه .

 

68. قهرمان غدير, حاج خيرالله اسماعيلى اصفهانى , قم , 1392 ق .

 

69. كشف المهم فى طرق خبر غديرخم , سيدهاشم بحرانى . خطى , كتابخانه آستان قدس رضوى , شماره :6749 فهرست نسخه هاى خطى كتابخانه آستان قدس رضوى ج 5.157.

 

70. لواءالحمد, محمدابراهيم اردستانى حائرى , بمبئى , 1305 ق .

 

71. مثنوى منشور غدير, مولوى سيدمحمد, لكهو, 1329 ق , سنگى , 433 صفحه .

 

72. ملحمه الغدير ( عيدالغدير), بولس سلامه , بيروت , 1961 م , 318 صفحه .

 

73. من كنت مولاه فهذا على مولاه , عبدالمنعم كاظمى , 4 جلد, بغداد, 1373, 1375ق .

 

74.المولد والغدير, شيخ حبيب عاملى , صيدا, 1366 ق , 16 صفحه .

 

75. نظره الى الغدير, شيخ على مروجى .

 

76.النهج السوى فى معنى المولى والولى , شيخ محسن على بن حسين جان پاكستانى , نجف اشرف , 1389 ق "1968م .

 

77. هات الغدير من خيرالغدير, مولوى سيدحسين صاحب به اهتمام سيد عابد على لكهنوى , مطبع اثنا عشرى , 45 صفحه .

 

78. يوم الغدير, مهدى عليخان عظيم آبادى , كلكته , 1302 ق .

 

79. يوم الغدير فى حق الامير, شيخ محمدبن عبدالله ابوعزيزالخطى , نجف , 1371 ق , 44 صفحه .

 

كتابهايى كه هم اكنون در دست نيست

 

80. بيان من كنت مولاه , محسن بن حسين بن احمد نيشابورى خزاعى . جامع الرواه ,اردبيلى مكتبه آيه الله مرعشى , قم ,ايران , 1403 ق ج 2.42.

 

81. حديث الغدير, شيخ منصور لائى رازى .الغدير, علامه امينى , ج 1.155.

 

82. حديث من كنت مولاه , شمس الدين ممد بن احمد ذهبى (متوفى 748ق ). الكنى والالقاب , حاج شيخ عباس قمى ,انتشارات بيدار, ج 2.239.

 

83. حديث الولايه فى حديث الغدير, سيد مهدى غريفى (متوفى 1343 ق ). الغدير, علامه امينى , ج 1.157.

 

84. خصايص الغدير (خصايص يوم الغدير), محمد بن يعقوب كلينى (متوفى 329 ق ).الذريعه , علامه تهرانى ج 7.173.

 

85. خطبه الغدير,ابوغالب زرارى (متوفى 368ق ).الغدير علامه امينى , ج 1.154.

 

86.الدرايه فى حديث الولايه ,ابو سيعد مسعود بن ناصر سجستانى (متوفى 477 ق )ابغدير, علامه امينى , ج 1.155.

 

87. صلاه الغدير,ابوالفضل جعفى كوفى معروف به صابونى . رجال نجاشى , تحقيق سيد موسى شبيرى زنجانى , موسسه النشرالاسلامى التابعه لجماعه المدرسين بقم , .374.

 

88. صلاه الغدير, محمد بن مسعود عياشى . رجال نجاشى .352.

 

89. طرق حديث الغدير, عبدالله بن ابى زيدالانبارى (متوفى 356ق ) رجال نجاشى .233.

 

90. طريق حديث الولايه , شمس الدين ذهبى (متوفى 748ق ).الغدير, علامه امينى , ج 1.156. گويااين رساله به دست آمده است و در يكى از مجلات عربى به چاپ خواهد رسيد.

 

91. طرق خبرالولايه , على بن عبدالرحمن بن عيسى بن عروه بن جراح قناتى (متوفى 413 ق ). رجال نجاشى .270.

 

92. عده البصير فى حج يوم الغدير, ابوالفتح محمد بن على بن عثمان الكراجكى (متوفى 449ق ).الغدير, علامه امينى , ج 1.155.

 

93. غديرخم ,ابوجعفر محمد بن جرير بن يزيد طبرى عامى (متوفى 310ق ). معالم العلماء,ابن شهر آشوب , منشورات مطبعه الحيدريه , نجف .106.

 

94. كتاب الغدير, على بن بلال مهلبى . فهرست , شيخ طوسى , منشورات شريف الرضى , قم .97.

 

95. كتاب فى طرق من كنت مولاه , معاويه سجزى . معالم العلماء.122.

 

96. كتاب من روى حديث غديرخم , محمدبن عمر محمدابوبكر معروف به جعابى . رجال نجاشى .395.

 

97. كتاب من روى حديث غديرخم , محمد بن عبدالله بن محمد. رجال نجاشى .396.

 

98. كتاب الولايه و من روى غديرخم ,احمد بن محمد بن سعيد,ابن عقده . رجال نجاشى .94.

 

99.الولايه , على بن حسن بن محمد طلائى معروف به طاطرى . رجال نجاشى .255.

 

100. يوم الغدير, حسين بن عبيدالله بن ابراهيم غضايرى (متوفى 411ق ). رجال نجاشى .69.

 

والسلام

جـمله اى كه در حديث غدير مورد استشهاد قرار گرفته و در حقيقت پيام اصلى واقعه غدير در آن نـهـفـتـه اسـت ايـن اسـت كه حضرت فرمود: من كنت مولاه فعلى مولاه كسانى كه به اين حديث استدلال كرده اند مولى را اولى معنا كرده اند اولى، يعنى كسى كه به تصرف سزاوارتر است به عبارت سـاده تـر يعنى كسى كه لايق سرپرستى، رهبرى و اختياردارى است بدين ترتيب معناى حديث اين است: 'هركس من رهبر وسرپرست اويم، على "ع" هم رهبر و سرپرست اوست بنابراين تنها كسانى به رهبرى و سرپرستى پيامبراكرم "ص" پايبند و ملتزمند كه رهبرى و سرپرستى على "ع" را بپذيرند. ايـنـك بـايـد دانـسـت كـه آيـا در لغت عرب، مولى به اين معنا به كار رفته است؟ يا نه؟

 ديگر آنكه اگـر بـپـذيـريـم مـولـى در لغت بدين معنا به كار رفته است، آيا در اين خطبه نيز اين معنى اراده شده است؟ يا خير؟.

 مـرحـوم عـلامـه امينى 42 نفر از علماى بزرگ تفسير و لغت را نام مى برد كه بيست و هفت نفر از آنـان گـفته اند: مولى به معناى اولى است پانزده نفر ديگر گفته اند: اولى يكى از معانى مولى است [ الغدير، ج 1، ص 344 تا 350. ]

 اما درباره اينكه آيا در اين حديث نيز مولى، چنان معنايى را افاده مى كند، توجه به شرايط و ظروفى كـه اين حديث در آن صادر شده، و مطالعه خطبه اى كه اين حديث در ضمن آن قرار گرفته است، هيچ شكى باقى نمى گذارد كه مولى در اين حديث هم به معناى اولى است.

 زيـرا شـخـصـيـتـى چـون پيامبر اسلام "ص" كه عقل كل، انسان كامل و بزرگترين پيامبر و سفير آسـمانى است، در روزى آن چنان گرم كه زمين چون آهن گداخته پاى مسافران را مى گدازد و خـورشـيـد مـغـز انـسان را به جوش مى آورد، در صحرايى سوزان و بدون امكانات [ وفيات الاعيان، ج 5، ص 231. ] كه اگر گوشت را بر زمين مى افكندى كباب مى شد [ ايـن مـطـلب را مرحوم سيد بن طاووس در اقبال الاعمال، ص 456 از كتاب النشر و الطى نقل كرده است. ]، محلى كه هيچ كاروانى در آن توقف نمى كند، دهـهـا هزار حاجى خسته را نگه مى دارد، رفتگان را باز مى گرداند و منتظر مى ماند تا بازماندگان برسند و در گرمترين ساعات روز سخنرانى مى كند و در ضمن آن چند بار از مردم سؤال مى كند تا مـطـمئن شود صداى او را به خوبى مى شنوند، و در نهايت على "ع" را به آنان نشان مى دهد، با نام و نسب معرفى مى كند و مى فرمايد: 'هركس كه من مولاى او هستم على هم مولاى اوست' سپس همه حاضران را موظف مى كند اين سخن را به غايبان برسانند، و پس ازآن دستور مى دهد همه با او بـيـعـت كـنـنـد، و بـه او تـبـريك و تهنيت گويند، و عمامه خويش را بر سرش مى گذارد و به او مـى فـرمايد: 'تاج عرب عمامه است' و به اصحاب مى فرمايد: 'فرشتگانى كه در روز بدر به ياريم آمدند، چنين عمامه هايى بر سر داشتند'.

 حـال اگر فرض كنيم اين حديث بدون هر گونه قرينه و تفسير و توضيحى به دست كسى برسد و بـدون غـرض بـه آن تـوجه كند در مى يابد كه برخلاف گفته بعضى افراد بى اطلاع پيامبر "ص" در صدد آن نيست كه بفرمايد: 'هركس من دوست او هستم على هم دوست اوست'! يا 'هركس من يـاور او هـسـتـم، عـلى ياور اوست'! چرا كه دوستى و ياورى، بيعت و تبريك نمى خواهد، عمامه و تاج گذارى نمى طلبد و به طوركلى چنان اهميتى ندارد كه در آن موقعيت خطير و با آن مقدمات اعلام شود.

 بـدين دلايل است كه مرحوم سبط بن جوزى از علماى اهل سنت، پس از بحثى مفصل در اين باره، به اين نتيجه مى رسد كه مولى در اين حديث به معناى اولى است [ تذكرة الخواص، ص 38. ]

 و ابن طلحه در مطالب السؤول مى نويسد:

 حضرت رسول "ص" هر معنايى را كه لفظ مولى نسبت به خودش دارد، براى على "ع" قرار داده است و اين مرتبه بلندى است كه پيامبر مخصوصا على "ع" را در آن قرار داده است [ مطالب السؤول، ص 16، سطر 25. ]

 ايـن نـتـيـجـه همان مفادى است كه خطبه رسول اكرم "ص" با تمام جملاتش بر آن دلالت دارد و هـمـان چيزى است كه صد و بيست هزار عرب خالص، بدون هيچ شبهه اى از كلام رسول خدا "ص" فـهـمـيـده انـد و بـه هـمين جهت بود كه حسان برخاست و در مدح حضرت امير "ع" شعر سرود و پيامبراكرم "ص" نيز اورا تشويق كرد پس از آن نيز هركس كه از اين واقعه خبردار شد، چنين فهميد كـه رسول مكرم اسلام "ص" براى خود جانشين تعيين كرده است در طول قرون متمادى همه اهل لغت و علماى اسلام همين را فهميدند و صدها شاعر عرب و غير عرب در اين زمينه شعر سرودند، و در اشـعار خود تصريح كردند كه پيامبر "ص" على "ع" را به جانشينى خود برگزيد و به همين جهت روز غدير را گرامى داشتند.

 امـيـرمـؤمـنـان عـلـى "ع" در دوران خـلافت ظاهرى خود در كوفه، بارها به اين حديث استدلال كرده اصحاب رسول خدا "ص" را قسم داد تا به آنچه از اين واقعه در خاطر دارند، شهادت دهند و در حالى كه حدود چهل سال از واقعه غدير گذشته و بسيارى از اصحاب رسول خدا "ص" از دنيا رفته و بـاقـيـمـانده دراطراف بلاد پراكنده شده بودند و كوفه از مركز اقامت صحابه "مدينه" دور بود و حـضـرتـش بـدون پيش بينى و تمهيد مقدمات از آنها شهادت مى خواست، شمار قابل توجهى به پا خـاسته به درستى گفتار اميرالمؤمنين شهادت مى دادند تعداد شهودى را كه روايات مختلف ذكر كـرده انـد، مـتـفاوت است طبق بعضى روايات 5 يا 6 نفر [ تاريخ دمشق، ج 2، ص 21، حديث 521، و مجمع الزوائد، ج 9، ص 104. ]، طبق روايتى ديگر 9 نفر [ مسند احمد بن حنبل، ج 1، ص 119. ]، و طـبـق روايـتى 12 نفر [ مـسند احمد بن حنبل، ج 1، ص 119 و فرائد السحطين، ج 1، ص 68 و 69، باب 10، حديث 34 و 36 و كنزالعمال، ج 13، ص 154،حديث 36480 و ص 157، حديث 36485 و مناقب ابن مغازلى، ص 28، حـديـث 38 و ص 20، حـديث 27 و تاريخ دمشق، ج2، ص 12،حديث 509 511 و ص 14، حديث 514 و ص 19 حديث 517. ]، طبق روايتى 12 نفر بدوى [ تاريخ دمشق، ج 2، ص 9، حديث 506 و ص 11، حديث 508 و ص 24، حديث 523 و كنزالعمال، ج 13 ص 170، حديث 36515 ومجمع الزوائد، ج 9، ص 105. ]، طبق روايتى 13 نفر [ تذكرة الخواص ص 35 و كنزالعمال، ج 13، ص 158، حديث 36487 و ص 170، حديث 36514 و تاريخ دمشق، ج 2، ص 18، حديث 515 و 516 و ص 25، حديث 524 و مجمع الزوائد، ج 9، ص 105 و ينابيع الموده، ص 36. ]، و در روايـتـى 16 نـفـر [ تاريخ دمشق، ج 2، ص 5، حديث 503 و 28، حديث 530 و مجمع الزوائد، ج 9، ص 107. ]، در روايتى 18 نفر [ تـاريـخ دمـشـق، ج 2، ص 13، حـديـث 512 و ص 14، حـديـث 513 و ص 18، حـديث 516 و مجمع الزوائد، ج 9، ص 108. ]، و در روايتى ديگر 30 نفر [ مسند احمد بن حنبل، ج 4، ص 307 و تاريخ الخلفا، ص 188 و تاريخ دمشق، ج 2، ص 7، حديث 505 و مجمع الزوائد، ج 9، ص 104. ]، طبق روايتى گروهى از مردم [ تاريخ دمشق، ج 2، ص 6، حديث 504 و ص 22، حديث 522. ]، طبق روايتى بيش از ده نفر [ تاريخ دمشق، ج 2، ص 12، حديث 510. ]، و طبق روايتى ديگرعده اى [ تاريخ دمشق، ج 2، ص 20، حديث 520. ] و در روايتى گروه زيادى [ تذكرة الخواص، ص 35 و مجمع الزوائد، ج 9، ص 104. ]، و طبق روايتى ديگر 17 نفر [ ينابيع الموده، ص 36. ] شهادت دادند كه پيامبر "ص" در روز غدير فرمود: من كنت مولاه فعلى مولاه.

 هـمـچـنـيـن اهـل بـيت "ع" و دوستان و پيروان

غـديـر چـشـمـه اى است كه زلال اسلام ناب از آن مى جوشد هركس به اين حقيقت اعتراف كند و جـان خويش، در زلال حقيقتش شستشو دهد، به پيشگاه باعظمت اسلام ناب بار مى يابد و آن كس كـه به هرعذر و بهانه، چشم از ديدن و گوش از شنيدن فرو بندد، جز صداى جرسى از دور نصيب نخواهدبرد.

 غـديـر نخستين موقف و منزلى نيست كه پيامبراكرم "ص" جانشين خود را به مردم شناسانده است آن گـرامى بارها به هر مناسبت با بيانهاى گونه گون و شيوه هاى مختلف اين حقيقت را به مردم يـادآور شده وايشان را با رهبر آينده خود آشنا كرده است همه كسانى كه با حضرتش حشر و نشرى داشـتـنـد و از اتـفـاقـات حـكومت اسلامى بى خبر نبودند، مى دانستند كه على "ع" خليفه بلا فصل پيامبر "ص" و محبوبترين مردم، و نزديكترين اصحاب به رسول خداست.

 خـلافـت مـسـاله اى نبود كه تا سال دهم هجرت مسكوت مانده باشد خليفه پيامبر از همان روزى معلوم شد كه نبوت در مكه آشكار شد [ كـنزالعمال، ج 13، ص 114، حديث 36371 و 129، حديث 36407 و ص 131، حديث 36419، و فرائد السحطين، ج 1، ص 85، باب 16، حديث 65. ]

 پـس از آن مـخـصـوصا در سالهاى بعد از هجرت به قدرى اين مطلب تكرار شد كه تقريبا همه اهل مدينه با آن آشنا بودند همه حديث 'منزلت'، حديث 'رايت' و حديث 'طير' [ ر ك: فصل دوم. ] را شنيده بودند حديث 'ثقلين' [ ينابيع الموده، ص 39: پيامبر اكرم فرمود: من در ميان شما دو چيز گرانبها به ارث مى گذارم: كـتـاب خـدا و عترتم را، اين دو از هم جدا نمى شوند تا در كنار حوض كوثر بر من وارد شوند و شما اگر به اين دو تمسك كنيد هرگز گمراه نمى شويد. ] مكرر بر آنها خوانده شده بود نزول آياتى چون آيه 'مودت' [ سوره شورى، آيه 23. ] آيـه 'مـبـاهـله' [ سوره آل عمران، آيه 61. ] و آيه 'ولايت' [ سوره مائده، آيه 55. ] باعث شده بود، خورشيد شخصيت اميرالمؤمنين درخششى روزافزون داشته باشد.

 بـا ايـن هـمـه حـديـث غـدير از شهرتى به سزا برخوردار است همه احاديثى كه در اين زمينه وارد شده صحيح و مشهور و بعضى متواترند، ولى حديث غدير از مرز تواتر نيز گذشته است.

 مرحوم علم الهدى سيد مرتضى، در اين باره مى فرمايد:

 كـسـى كـه بـراى صـحـت ايـن خبر دليل بخواهد، همانند كسى است كه براى صحت خبر غزوات وحالات معروف رسول خدا دليل بخواهد و چنان است كه گويى در اصل حجة الوداع شك داردزيرا اينها همه از جهت شهرت در يك رتبه اند.

 چرا كه همه علماى شيعه اين حديث را روايت كرده و اهل حديث با اسناد خود آن را نقل نموده اند و مـورخان و سيره نويسان همان طور كه حوادث معروف را نقل مى كنند، بدون سندمخصوصى نسل در نـسـل از هـم روايـتش مى كنند و محدثان آن را در زمره احاديث صحيح درج كرده اند اين خبر مزيتى دارد كه هيچ خبر ديگرى از آن برخوردار نيست چرا كه اخبار بر دوگونه اند:.

 يك دسته اخبارى است كه به سند متصل نياز ندارند، مانند خبر جنگ بدر و خيبر و جمل وصفين و همه وقايع معروفى كه مردم نسل در نسل بدون سند از آن آگاهند دسته ديگر اخبارى است كه به سند متصل نياز دارند، مثل اخبارى كه در باب احكام شرعى وارد شده است.

 خبر غدير به هر دو صورت نقل شده است، يعنى در عين آنكه در كمال شهرت و از سند بى نياز است، داراى سند متصل نيز مى باشد.

 افـزون بـر اينكه اخبارى كه در باب احكام شرعى نقل شده همگى خبر واحد هستند، ولى خبرغدير راويان فراوانى دارد [ تلخيص الشافى، مجلد اول، ص 168. ]

 مـا در اين مقال بر آن نيستيم كه راويان حديث غدير را نام ببريم، چون نه مقام را گنجايش است و نـه حـاجـتى به آن هست مرحوم علامه امينى نام راويان اين حديث را به ترتيب زمان زندگى ذكر كـرده اسـت مـا بـه ذكر شمار راويان حديث غدير در هر قرن بسنده كرده، علاقه مندان را به كتاب ارزشمند الغدير راهنمايى مى كنيم [ الغدير، ج 1، ص 14 تا 151. ]

 در ميان اصحاب رسول خدا "ص" 110 نفر.

 در ميان تابعين 84 نفر.

 در ميان علماى قرن دوم هجرى 56 نفر.

 در ميان علماى قرن سوم هجرى 92 نفر.

 در ميان علماى قرن چهارم هجرى 43 نفر.

 در ميان علماى قرن پنجم هجرى 24 نفر.

 در ميان علماى قرن ششم هجرى 20 نفر.

 در ميان علماى قرن هفتم هجرى 21 نفر.

 در ميان علماى قرن هشتم هجرى 18 نفر.

 در ميان علماى قرن نهم هجرى 16 نفر.

 در ميان علماى قرن دهم هجرى 14 نفر.

 در ميان علماى قرن يازدهم هجرى 12 نفر.

 در ميان علماى قرن دوازدهم هجرى 13 نفر.

 در ميان علماى قرن سيزدهم هجرى 12 نفر.

 در ميان علماى قرن چهاردهم هجرى 19 نفر.

 و همو مى نويسد:

 ايـن حـديـث را احـمد بن حنبل با چهل سند، ابن جرير طبرى با هفتاد و اندى سند، جزرى مقرى بـا هـشـتاد سند، ابن عقده با صد و پنج سند، ابوسعد مسعود سجستانى با 120 سند و ابوبكر جعابى با125 سند روايت كرده است [ الغدير، ج 1، پاورقى ص 14. ]

 ابـن حـجـر در كـتـاب صـواعـق نوشته است: 'اين حديث را سى نفر صحابى از پيامبر اكرم "ص" روايت كرده اند و بسيارى از اسناد آن صحيح يا حسن است' [ الصواعق المحرقة، ص 188، حديث 4. ]

 ابن مغازلى در مناقب مى نويسد:

 حـديث غدير حديث صحيحى است كه حدود صد نفر صحابى كه عشره مبشرة نيز از آن جمله است آن را از رسـول خـدا "ص" روايـت كـرده انـد اين حديث ثابت است و ايرادى بر آن وارد نيست واين فضيلتى است كه فقط على "ع" حائز آن شده و هيچ كس در اين فضيلت با او شريك نيست [ مناقب ابن مغازلى ص 27، حديث 39. ]

 سيد بن طاوس از علماى اماميه در كتاب شريف اقبال الاعمال نوشته است:

 ابـوسـعـد مـسـعـود بـن نـاصـر سـجـستانى از علماى اهل سنت كتابى در هفده جز به نام الدرايه فى حديث الولايه تاليف كرده و اين حديث را از صد و بيست صحابى نقل كرده است.

 مـحـمدبن جرير طبرى در كتابى كه به نام الردعلى الحرقوصيه نوشته، حديث ولايت را از هفتاد و پنج طريق روايت كرده است.

 ابوالقاسم عبداللّه حسكانى در اين باب كتاب مستقلى به نام دعا الهداة الى ادا حق الولاة تاليف نموده اسـت ابوالعباس احمد بن سعيد بن عقده نيز كتابى به نام حديث الولايه تاليف كرده و اين حديث را از صد و پنجاه طريق روايت كرده است وى پس از نقل عبارات راويان مى نويسد:

 هـمـه ايـن كتابها جز كتاب طبرى در كتابخانه من موجود است، مخصوصا كتاب ابن عقده كه در زمان حيات خودش "330 هجرى قمرى" نسخه بردارى شده است [ اقبال الاعمال، ص 453. ]

 طرفه آنكه از قرن دوم به بعد كه مرز مذاهب مشخص مى شود، هيچ يك از اين راويان شيعه نيستند در ميان شيعيان نيز كمتر عالمى را مى توان يافت كه اين حديث را با اسناد مختلف نقل نكرده باشد.

 اهـمـيـت حـديـث غـديـر بـه پـايه اى رسيده است كه بسيارى از دانشيان جهان اسلام، درباره آن كـتابهاى مستقل نگاشته اند به تحقيق علامه عاليقدر امينى در الغدير، تا زمان ايشان بيست و شش كـتـاب مستقل توسط عالمان برجسته در اثبات تواتر حديث غدير يا تحقيق مفاد آن به رشته تحرير درآمده است [ الغدير، ج 1، ص 152 تا 158. ]

 ايـن قـضـيه آن چنان روشن و واضح و در نزد همگان مسلم بوده است كه اهل بيت "ع" و معتقدان بـه ايـشـان بـه مـنـاسبت هاى مختلف بدان استدلال و احتجاج كرده اند در روايات به موارد زيادى بـرمـى خـوريـم كـه امـيرالمؤمنين "ع" در طول سالهاى پس از وفات پيامبر اكرم "ص" در مجالس مـختلف، اصحاب رسول خدا "ص" را سوگند مى دادند كه آيا شما به خاطر نداريد رسول خدا "ص" در روز غدير فرمود: من كنت مولاه و ايشان سوگند مى خوردند كه آن را به خاطر دارند [ به زودى آدرس احاديث وارده در اين باب ذكر خواهد شد. ]

 بـنـابـر آنـچـه گذشت، حديث غدير واقعيتى است كه دست تبهكار انكار از ساحت قدس آن كوتاه اسـت و چـنـد و چون تعداد انگشت شمارى از جاهلان عالم نما نمى تواند بر دامن كبريايش گردى بـنـشـاند، چه رسد كه خورشيد روشن حقيقتش را بپوشاند از همين روست كه نويسنده دانشمند كتاب امام على "ع" عبدالفتاح عبدالمقصود مصرى، در ضمن تقريظ كتاب الغدير مى نويسد:

 حديث غدير بدون شك، حقيقتى است كه دستخوش باطل نمى شود، فروزان و درخشان است، چون روشـنـايـى روز و آن يكى از حقايق خروشنده الهام است كه از سينه پيامبر "ص" پراكنده گشته تا ارزش دست پرورده، برادر و برگزيده خويش در ميان امتش را معلوم كند [ الغدير، مقدمه ج 6، ص 'و، ز'. ]

سه روز طول كشيد تا مراسم بيعت و تهنيت به پايان رسيد [ الغدير، ج 1، ص 270، به نقل از كتاب ''الولايه'' تاليف محمد بن جرير طبرى و كتاب ''مناقب على بن ابى طالب'' تاليف احمد بن محمد طبرى مشهور به خليلى. ] حال، تكليف خلافت كبراى الهى مـعـلـوم وخـليفه رسول خدا منصوب شده، مردم او را شناخته و با او بيعت كرده اند ديگر وقت آن رسيده بود كه مراسمى چون تاجگذارى شاهان برگزار شود پيامبر "ص" اميرالمؤمنين را خواست و عـمـامـه خود را كه ''سحاب'' ناميده مى شد بر سر وى نهاد و دنباله هاى آن را تا روى شانه هايش آويخت و فرمود: يا على العمائم تيجان العرب، يعنى عمامه تاج عرب است [ تاج العروس، ماده توج، ج 5 ص 40 و 4 و لسان العرب ماده توج. ]

 سـپـس فـرمـود: پـيـش بيا حضرت پيش آمد فرمود: برگرد حضرت برگشت [ نظم درر السحطين، ص 112 و فرائد السحطين، ج 1، ص 76، باب 12، حديث 42. ] آنگاه رو به اصـحـاب كرده فرمود: ''فرشتگانى كه در روز بدر و حنين به ياريم آمدند، اين گونه عمامه بر سر داشتند [ فـرائد الـسحطين، ج 1، ص 76، باب 12، حديث 43 و مناقب الامام اميرالمؤمنين، ج 2، ص 42، حديث 529 و نظم دررالسحطين، ص 112. ]

 و فـرمـود: ''عـمامه سيماى اسلام است، [ مناقب الامام اميرالمؤمنين "ع" ج 2، ص 389، حديث 864. ] عمامه علامتى است كه مسلمان را از مشرك جدا مى كند'' [ فـرائد السحطين، ج 1، ص 75، باب 12، حديث 41 و مناقب الامام اميرالمؤمنين ج 2، ص 389، حديث 864. ] و فرمود: ''ملائكه با اين شكل به نزد من آمدند'' [ نظم دررالسحطين، ص 112 و فرائدالسحطين ج 1 ص 76 باب 12 حديث 42. ]

 بـديـن تـرتـيـب واقـعـه غـديـر بـه پـايـان رسـيـد و حاجيان هر كدام راه ديار خويش گرفته در اطراف جزيرة العرب پراكنده شدند آنان حديث ولايت را به گوش همه مسلمانان رساندند.

 اكنون كه حماسه غدير به طور خلاصه معلوم شد، دو نكته قابل ذكر است:

 الف ـ صحت واقعه غدير از نظر تاريخ.

 ب ـ مفاد كلام رسول اكرم "ص" در خطبه روز غدير.

سـال دهـم هـجـرت اسـت، و اسـلام سـراسـر جزيرة العرب را فراگرفته است همه قبايل عرب به آيـيـن مـسـلـمـانـى گـرويـده، به رسالت حضرت ختمى مرتبت "ص" اقرار كرده اند اثرى از بت و بـت پـرسـتى در هيچ يك از قبايل به چشم نمى خورد زحمات صاحب رسالت "ص" به ثمر نشسته و مـيـوه شـيرين خود را به بارآورده است بت از سريرالوهيت فرود آمده، و كلمه طيبه لا اله الا اللّه در گستره جزيرة العرب، طنين افكن شده است.

 اكـنـون تـنها تفاوت مردم، در ايمان قلبى و سابقه آنان در اسلام است پيامبر عظيم الشان "ص" كه حدود بيست و سه سال سخت ترين رنج ها را تحمل كرده، و در تمام اين مدت طولانى لحظه اى در انجام وظيفه و ابلاغ رسالت سستى نورزيده، و هيچ گاه احساس خستگى نكرده، اينك دريافته است كـه بـه زودى از ايـن جـهـان رخـت بـرخواهد بست و به ديدار معبود يگانه اش خواهد شتافت پس هـمچنان بى وقفه مى كوشد تاآنجا كه امت برمى تابد، آداب اسلام را به آنان بياموزد اندكى از احكام اسلام باقى است، كه هنوز فرصتى براى ابلاغ يا آموزش آنها فراهم نيامده است فريضه مهم حج از آن جـمـله است آن گرامى تا آن روز فرصت نيافته بود حج را چون نماز به مسلمانان بياموزد و اكنون تنها و آخرين فرصت است.

 اعـلام عـمـومـى شد كه رسول خدا "ص" حج مى گزارد مردم از قبايل رو به سوى مدينه نهادند و آن حضرت در روز پنج شنبه شش روز، يا شنبه چهار روز به آخر ذيقعده [ سيره حلبى، ج 3، ص 309. ] ابودجانه را در مدينه جـانـشين خود ساخته [ سيره حلبى، ج 3، ص 312. ] در حالى كه همه همسران و خاندانش او را همراهى مى كردند [ امتاع الاسماع، ص 510. ] و صد شتر قربانى همراه داشت، [ امتاع الاسماع، ص 51. ] از مدينه حركت كرد.

 در آن روزهـا بـيـمـارى سـخـتى "آبله يا حصبه" در مدينه شايع بود كه بسيارى از مسلمانان را از ايـن مـصـاحـبـت مـيـمون محروم مى داشت [ سيره حلبى، ج 3، ص 308. ] با اين حال دهها هزار نفر با پيامبر همراه شدند مـورخـان هـمراهان آن حضرت را چهل هزار، هفتاد هزار، نود هزار، 114 هزار، 120 هزار و 124 هزار نـفـرنوشته اند [ سـيـره زيـنى دحلان، ج 2، ص 143، و سيره حلبى، ج 3، ص 308، و امتاع الاسماع، ص 512، و تذكرة الخواص، ص 37. ] ولى با اين همه حق اين است كه بگوييم: چنان جمعيتى در ركاب آن حضرت حـركت كردكه شمارش بر جز خدا پوشيده است [ سيره حلبى، ج 3، ص 308. ] اينان كسانى بودند كه از مدينه مى آمدند، ولى تعداد حاجيان به اين عده منحصر نمى شد زيرا اهل مكه و ساكنان حومه آن و كسانى كه از يمن در ركاب اميرالمؤمنين على "ع" آمده بودند، نيز در حج شركت داشتند.

 حضرت غسل كرد، بدن مباركش را روغن ماليد، خود را خوشبو كرد، موهايش را شانه زد، [ امتاع السماع، ص 510. ] و ازمدينه بيرون آمد هنگامى كه از مدينه بيرون مى رفت تنها دو تكه لباس بر تن داشت كه يكى را بر دوش انـداخته و ديگرى را به كمر بسته بود منزل به منزل پيش مى رفت، وقتى به 'ذى الحليفه' رسيد احرام بست [ سيره حلبى، ج 3، ص 309. ] و همچنان پيش رفت تا در روز سه شنبه چهارم ماه ذيحجه وارد مكه شد از باب بنى شيبه واردمسجدالحرام شد [ سيره حلبى، ج 3، ص 517. ]، طواف كرد، نماز طواف به جاى آورد، بين صفا و مروه سعى نمود و بدين ترتيب اعمال عمره به پايان رسيد [ امتاع الاسماع، ص 518. ] به كسانى كه قربانى همراه خود نياورده بـودنـد، فـرمـود تقصير كرده از احرام خارج شوند [ سيره حلبى، ج 3، ص 317. ] و خود چون قربانى همراه داشت در حال احـرام باقى ماند، تا در منى قربانى كند [ سيره حلبى، ج 3، ص 317. ] اميرمؤمنان كه از حركت پيامبر براى حج آگاه شده بود، در حالى كه 37 قربانى همراه داشت، باسپاهيان خود براى شركت در مراسم حج از يمن حركت كـرد، و در مـيـقـات اهـل يمن به همان نيتى كه پيامبر "ص" محرم الهم الرزقنی شفاعة الحسین یوم الورود



دسته بندی : واقعیات غدیر خم

بازدید : 2523

برچسب ها : غدیر , گزارشی از حجةالوداع , مراسم تبریک و تهنیت , نصب علی (ع)به خلافت در روز غدیر , صحت واقعه غدیر از نظر تاریخ , مفاد حدیث غدیر , ,
| | نویسنده : اصغری جامخانه
خطبه کامل غدیر

 

خطبه غدیر

بخش اول: حمد و ثناي الهي

ستايش خداي را سزاست كه در يگانگي اش بلند مرتبه و در تنهايي اش به آفريدگان نزديك است؛ سلطنتش پرجلال و در اركان آفرينش اش بزرگ است. بى آنكه مكان گيرد و جابه جا شود، بر همه چيز احاطه دارد و بر تمامي آفريدگان به قدرت و برهان خود چيره است.

همواره ستوده بوده و خواهد بود و مجد و بزرگي او را پاياني نيست. آغاز و انجام از او و برگشت تمامي امور به سوي اوست.

اوست آفريننده آسمان ها و گستراننده زمين ها و حكمران آن ها. دور و منزه از خصايص آفريده هاست و در منزه بودن خود نيز از تقديس همگان برتر است. هموست پروردگار فرشتگان و روح؛ افزوني بخش آفريده ها و نعمت ده ايجاد شده هاست.

به يك نيم نگاه ديده ها را ببيند و ديده ها هرگز او را نبينند.

كريم و بردبار و شكيباست. رحمت اش جهان شمول و عطايش منّت گذار. در انتقام بي شتاب و در كيفر سزاواران عذاب، صبور و شكيباست. بر نهان ها آگاه و بر درون ها دانا. پوشيده ها بر او آشكار و پنهان ها بر او روشن است. او راست فراگيري و چيرگي بر هر هستي. نيروي آفريدگان از او و توانايي بر هر پديده ويژه اوست. او را همانندي نيست و هموست ايجادگر هر موجود در تاريكستان لاشيء. جاودانه و زنده و عدل گستر. جز او خداوندي نباشد و اوست ارجمند و حكيم.

ديده ها را بر او راهي نيست و اوست دريابنده ديده ها. بر پنهاني ها آگاه و بر كارها داناست. كسي از ديدن به وصف او نرسد و بر چگونگي او از نهان و آشكار دست نيابد مگر، او - عزّوجلّ - خود، راه نمايد و بشناساند.

و گواهي مي دهم كه او «الله» است. همو كه تنزّهش سراسر روزگاران را فراگير و نورش ابديت را شامل است. بي مشاور، فرمانش را اجرا، بي شريك تقديرش را امضا و بي ياور سامان دهي فرمايد. صورت آفرينش او را الگويي نبوده و آفريدگان را بدون ياور و رنج و چاره جويي، هستي بخشيده است. جهان با ايجاد او موجود و با آفرينش او پديدار شده است.

پس اوست «الله» كه معبودي به جز او نيست. همو كه صُنعش استوار است و ساختمان آفرينشش زيبا. دادگري است كه ستم روا نمي دارد و كريمي كه كارهابه او بازمي گردد.

و گواهي مي دهم كه او «الله» است كه آفريدگان در برابر بزرگي اش فروتن و در مقابل عزّتش رام و به توانايي اش تسليم و به هيبت و بزرگي اش فروتن اند. پادشاه هستي ها و چرخاننده سپهرها و رام كننده آفتاب و ماه كه هريك تا اَجَل معين جريان يابند. او پرد? شب را به روز و پرد? روز را - كه شتابان در پي شب است - به شب پيچد. اوست شكنند? هر ستمگر سركش و نابودكنند? هر شيطان رانده شده.

نه او را ناسازي باشد و نه برايش انباز و مانندي. يكتا و بي نياز، نه زاده و نه زاييده شده، او را همتايي نبوده، خداوند يگانه و پروردگار بزرگوار است. بخواهد و به انجام رساند. اراده كند و حكم نمايد. بداند و بشمارد. بميراند و زنده كند. نيازمند و بي نياز گرداند. بخنداند و بگرياند. نزديك آورد و دور برد. بازدارد و عطا كند. او راست پادشاهي و ستايش. به دست تواني اوست تمام نيكي. و هموست بر هر چيز توانا.

شب را در روز و روز را در شب فرو برد. معبودي جز او نيست؛ گران مايه و آمرزنده؛ اجابت كنند? دعا و افزايند? عطا، بر شمارند? نفَس ها؛ پروردگار پري و انسان. چيزي بر او مشكل ننمايد، فرياد فريادكنندگان او را آزرده نكند و اصرارِ اصراركنندگان او را به ستوه نياورد.

نيكوكاران را نگاهدار، رستگاران را يار، مؤمنان را صاحب اختيار و جهانيان را پروردگار است؛ آن كه در همه احوال سزاوار سپاس و ستايش آفريدگان است

او را ستايش فراوان و سپاس جاودانه مي گويم بر شادي و رنج و بر آسايش و سختي و به او و فرشتگان و نبشته ها و فرستاده هايش ايمان داشته، فرمان او را گردن مي گذارم و اطاعت مي كنم؛ و به سوي خشنودي او مي شتابم و به حكم او تسليمم؛ چرا كه به فرمانبري او شائق و از كيفر او ترسانم. زيرا او خدايي است كه كسي از مكرش در امان نبوده و از بي عدالتيش ترسان نباشد (زيرا او را ستمي نيست).

بخش دوم: فرمان الهي براي مطلبي مهم

و اكنون به عبوديت خويش و پروردگاري او گواهي مي دهم. و وظيفه خود را در آن چه وحي شده انجام مي دهم مباد كه از سوي او عذابي فرود آيد كه كسي ياري دورساختن آن از من نباشد. هر چند توانش بسيار و دوستي اش (با من) خالص باشد.

- معبودي جز او نيست - چرا كه اعلام فرموده كه اگر آن چه (درباره ي علي) نازل كرده به مردم نرسانم، وظيفه رسالتش را انجام نداده ام؛ و خداوند تبارك و تعالي امنيت از [آزار] مردم را برايم تضمين كرده و البته كه او بسنده و بخشنده است.

پس آنگاه خداوند چنين وحي ام فرستاد: «به نام خداوند همه مهرِ مهرورز. اي فرستاد? ما! آن چه از سوي پروردگارت دربار? علي و خلافت او بر تو فرود آمده بر مردم ابلاغ كن، وگرنه رسالت خداوندي را به انجام نرسانده اي؛ و او تو را از آسيب مردمان نگاه مي دارد.»

هان مردمان! آنچه بر من فرود آمده، در تبليغ آن كوتاهي نكرده ام و حال برايتان سبب نزول آيه را بيان مي كنم: همانا جبرئيل سه مرتبه بر من فرود آمد از سوي سلام، پروردگارم - كه تنها او سلام است - فرماني آورد كه در اين مكان به پا خيزم و به هر سفيد و سياهي اعلام كنم كه علي بن ابي طالب برادر، وصي و جانشين من در ميان امّت و امام پس از من بوده. جايگاه او نسبت به من به سان هارون نسبت به موسي است، ليكن پيامبري پس از من نخواهد بود او (علي)، صاحب اختيارتان پس از خدا و رسول است؛

و پروردگارم آيه اي بر من نازل فرموده كه: «همانا ولي، صاحب اختيار و سرپرست شما، خدا و پيامبر او و ايمانياني هستند كه نماز به پا مي دارند و در حال ركوع زكات مي پردازند.» و هر آينه علي بن ابي طالب نماز به پا داشته و در ركوع زكات پرداخته و پيوسته خداخواه است.

و من از جبرئيل درخواستم كه از خداوند سلام اجازه كند و مرا از اين مأموريت معاف فرمايد. زيرا كمي پرهيزگاران و فزوني منافقان و دسيس? ملامت گران و مكر مسخره كنندگان اسلام را مي دانم؛ همانان كه خداوند در كتاب خود در وصفشان فرموده: «به زبان آن را مي گويند كه در دل هايشان نيست و آن را اندك و آسان مي شمارند حال آن كه نزد خداوند بس بزرگ است.»

و نيز از آن روي كه منافقان بارها مرا آزار رسانيده تا بدانجا كه مرا اُذُن [سخن شنو و زودباور ]ناميده اند، به خاطر همراهي افزون علي با من و رويكرد من به او و تمايل و پذيرش او از من، تا بدانجا كه خداوند در اين موضوع آيه اي فرو فرستاده: « و از آنانند كساني كه پيامبر خدا را مي آزارند و مي گويند: او سخن شنو و زودباور است. بگو: آري سخن شنو است. - بر عليه آنان كه گمان مي كنند او تنها سخن مي شنود - ليكن به خير شماست، او (پيامبر صلي الله عليه و آله) به خدا ايمان دارد و مؤمنان را تصديق مي كند و راستگو مي انگارد.»

و اگر مي خواستم نام گويندگان چنين سخني را بر زبان آورم و يا به آنان اشارت كنم و يا مردمان را به سويشان هدايت كنم [كه آنان را شناسايي كنند] مي توانستم. ليكن سوگند به خدا در كارشان كرامت نموده لب فروبستم. با اين حال خداوند از من خشنود نخواهد گشت مگر اين كه آن چه در حق علي عيه السّلام فرو فرستاده به گوش شما برسانم. سپس پيامبر صلّي الله عليه و آله چنين خواند: «ي پيامبر ما! آن چه از سوي پروردگارت بر تو نازل شده - در حقّ علي - ابلاغ كن؛ وگرنه كار رسالتش را انجام نداده اي. و البته خداوند تو را از آسيب مردمان نگاه مي دارد.»

بخش سوم: اعلان رسمي ولايت و امامت دوازده امام عليهم السلام

هان مردمان! بدانيد اين آيه دربار? اوست. ژرفي آن را فهم كنيد و بدانيد كه خداوند او را برايتان صاحب اختيار و امام قرار داده، پيروي او را بر مهاجران و انصار و آنان كه به نيكي از ايشان پيروي مي كنند و بر صحرانشينان و شهروندان و بر عجم و عرب و آزاد و برده و بر كوچك و بزرگ و سفيد و سياه و بر هر يكتاپرست لازم شمرده است.

[هشدار كه] اجراي فرمان و گفتار او لازم و امرش نافذ است. ناسازگارش رانده، پيرو و باوركننده اش در مهر و شفقت است. هر آينه خداوند، او و شنوايان سخن او و پيروان راهش را آمرزيده است.

هان مردمان! آخرين بار است كه در اين اجتماع به پا ايستاده ام. پس بشنويد و فرمان حق را گردن گذاريد؛ چرا كه خداوند عزّوجلّ صاحب اختيار و ولي و معبود شماست؛ و پس از خداوند ولي شما، فرستاده و پيامبر اوست كه اكنون در برابر شماست و با شما سخن مي گويد. و پس از من به فرمان پروردگار، علي ولي و صاحب اختيار و امام شماست. آن گاه امامت در فرزندان من از نسل علي خواهد بود. اين قانون تا برپايي رستاخيز كه خدا و رسول او را ديدار كنيد دوام دارد.

روا نيست، مگر آن چه خدا و رسول او و امامان روا دانند؛ و ناروا نيست مگر آن چه آنان ناروا دانند. خداوند عزوجل، هم روا و هم ناروا را براي من بيان فرموده و آن چه پروردگارم از كتاب خويش و حلال و حرامش به من آموخته در اختيار علي نهاده ام.

هان مردمان! او را برتر بدانيد. چرا كه هيچ دانشي نيست مگر اينكه خداوند آن را در جان من نبشته و من نيز آن را در جان پيشواي پرهيزكاران، علي، ضبط كرده ام. او (علي) پيشواي روشنگر است كه خداوند او را در سور? ياسين ياد كرده كه: «و دانش هر چيز را در امام روشنگر برشمرده ايم...»

هان مردمان! از علي رو برنتابيد. و از امامتش نگريزيد. و از سرپرستي اش رو برنگردانيد. او [شما را] به درستي و راستي خوانده و [خود نيز] بدان عمل نمايد. او نادرستي را نابود كند و از آن بازدارد. در راه خدا نكوهش نكوهش گران او را از كار باز ندارد. او نخستين مؤمن به خدا و رسول اوست و كسي در ايمان، به او سبقت نجسته. و همو جان خود را فداي رسول الله نموده و با او همراه بوده است تنها اوست كه همراه رسول خدا عبادت خداوند مي كرد و جز او كسي چنين نبود.

اولين نمازگزار و پرستشگر خدا به همراه من است. از سوي خداوند به او فرمان دادم تا [در شب هجرت] در بستر من بيارامد و او نيزفرمان برده، پذيرفت كه جان خود را فداي من كند.

هان مردمان! او رابرتر دانيد، كه خداوند او را برگزيده؛ و پيشوايي او را بپذيريد، كه خداوند او را برپا كرده است.

هان مردمان! او از سوي خدا امام است و هرگز خداوند توبه منكر او را نپذيرد و او را نيامرزد. اين است روش قطعي خداوند درباره ناسازگار علي و هرآينه او را به عذاب دردناک پايدار كيفر كند. از مخالفت او بهراسيد و گرنه در آتشي درخواهيد شد كه آتش گير? آن مردمانند؛ و سنگ، كه براي حق ستيزان آماده شده است.

هان مردمان! به خدا سوگند كه پيامبران پيشين به ظهورم مژده داده اند و اكنون من فرجام پيامبران و برهان بر آفريدگان آسمانيان و زمينيانم. آن كس كه راستي و درستي مرا باور نكند به كفر جاهلي درآمده و ترديد در سخنان امروزم همسنگ ترديد در تمامي محتواي رسالت من است، و شك و ناباوري در امامت يكي از امامان، به سان شك و ناباوري در تمامي آنان است. و هرآينه جايگاه ناباوران ما آتش دوزخ خواهد بود.

هان مردمان! خداوند عزّوجلّ از روي منّت و احسان خويش اين برتري را به من پيشكش كرد و البته كه خدايي جز او نيست. آگاه باشيد:

تمامي ستايش ها در همه روزگاران و در هر حال و مقام ويژ? اوست.

هان مردمان! عل را برتر دانيد؛ كه او برترين مردمان از مرد و زن پس از من است؛ تا آن هنگام كه آفريدگان پايدارند و روزي شان فرود آيد.

دور دورباد از درگاه مهر خداوند و خشم خشم باد بر آن كه اين گفته را نپذيرد و با من سازگار نباشد!

هان! بدانيد جبرئيل از سوي خداوند خبرم داد: «هر آن كه با علي بستيزد و بر ولايت او گردن نگذارد، نفرين و خشم من بر او باد!» البته بايست كه هر كس بنگرد كه براي فرداي رستاخيز خود چه پيش فرستاده. [هان!] تقوا پيشه كنيد و از ناسازگاري با علي بپرهيزيد. مباد كه گام هايتان پس از استواري درلغزد. كه خداوند بر كردارتان آگاه است.

هان مردمان! همانا او هم جوار و همسايه خداوند است كه در نبشته ي عزيز خود او را ياد كرده و دربار? ستيزندگان با او فرموده: «تا آنكه مبادا كسي در روز رستخيز بگويد: افسوس كه دربار? همجوار و همسايه ي خدا كوتاهي كردم...»

هان مردمان! در قرآن انديشه كنيد و ژرفي آيات آن را دريابيد و بر محكماتش نظر كنيد و از متشابهاتش پيروي ننماييد. پس به خدا سوگند كه باطن ها و تفسير آن را آشكار نمي كند مگر همين كه دست و بازوي او را گرفته و بالا آورده ام و اعلام مي دارم كه: هر آن كه من سرپرست اويم، اين علي سرپرست اوست. و او علي بن ابي طالب است؛ برادر و وصي من كه سرپرستي و ولايت او حكمي است از سوي خدا كه بر من فرستاده شده است

هان مردمان! همانا علي و پاكان از فرزندانم از نسل او، يادگار گران سنگ كوچك ترند و قرآن يادگار گران سنگ بزرگ تر. هر يك از اين دو از ديگر همراه خود خبر مي دهد و با آن سازگار است. آن دو هرگز از هم جدا نخواهند شد تا در حوض كوثر بر من وارد شوند.

هان! بدانيد كه آنان امانتداران خداوند در ميان آفريدگان و حاكمان او در زمين اويند.

هشدار كه من وظيفه ي خود را ادا كردم. هشدار كه من آن چه بر عهده ام بود ابلاغ كردم و به گوشتان رساندم و روشن نمودم. بدانيد كه اين سخن خدا بود و من از سوي او سخن گفتم. هشدار كه هرگز به جز اين برادرم كسي نبايد اميرالمؤمنين خوانده شود. هشدار كه پس ازمن امارت مؤمنان بري كسي جز او روا نباشد.

سپس فرمود: مردمان! كيست سزاوارتر از شما به شما؟ گفتند خداوند و پيامبر او! سپس فرمود آگاه باشيد! آن كه من سرپرست اويم، پس اين علي سرپرست اوست! خداوندا دوست بدار آن را كه سرپرستي او را بپذيرد و دشمن بدار هر آن كه او را دشمن دارد و ياري كن يار او را؛ و تنها گذار آن را كه او را تنها بگذارد.

بخش چهارم: بلند كردن اميرالمومنين عليه السلام بدست رسول خداصلي الله عليه و آله

هان مردمان! اين علي است برادر و وصي و نگاهبان دانش من. و هموست جانشين من در ميان امّت و بر گروندگان به من و بر تفسير كتاب خدا كه مردمان را به سوي او بخواند و به آن چه موجب خشنودي اوست عمل كند و با دشمنانش ستيز نمايد. او پشتيبان فرمانبرداري خداوند و بازدارنده از نافرماني او باشد. همانا اوست جانشين رسول الله و فرمانرواي ايمانيان و پيشواي هدايتگر از سوي خدا و كسي كه به فرمان خدا با پيمان شكنان، رويگردانان از راستي و درستي و به دررفتگان از دين پيكار كند. خداوند فرمايد: «فرمان من دگرگون نخواهدشد.»

پروردگارا! اكنون به فرمان تو چنين مي گويم: خداوندا! دوستداران او را دوست دار. و دشمنان او را دشمن دار. پشتيبانان او را پشتيباني كن. يارانش را ياري نما. خودداري كنندگان از ياري اش را به خود رها كن. ناباورانش را از مهرت بران و بر آنان خشم خود را فرود آور.

زيانكاران خواهد بود.» خداوندا، تو را گواه مي گيرم كه پيام تو را به مردمان رساندم

معبودا! تو خود در هنگام برپاداشتن او و بيان ولايتش نازل فرمودي كه: «امروز آيين شما را به كمال، و نعمت خود را بر شما به اتمام رساندم، و اسلام را به عنوان دين شما پسنديدم.» «و آن كه به جز اسلام ديني را بجويد، از او پذيرفته نبوده، در جهان ديگر در شمار

بخش پنجم: تاكيد بر توجه امت به مسئله امامت

هان مردمان! خداوند عزّوجلّ دين را با امامت علي تكميل فرمود. اينك آنان كه از او و جانشينانش از فرزندان من و از نسل او - تا برپايي رستاخيز و عرضه ي بر خدا - پيروي نكنند، در دو جهان كرده هايشان بيهوده بوده در آتش دوزخ ابدي خواهند بود، به گونه ي كه نه ازعذابشان كاسته و نه برايشان فرصتي خواهد بود.

هان مردمان! اين علي ياورترين، سزاوارترين و نزديك ترين و عزيزترين شما نسبت به من است. خداوند عزّوجلّ و من از او خشنوديم. آيه رضايتي در قرآن نيست مگر اين كه درباره ي اوست. و خدا هرگاه ايمان آوردگان را خطابي نموده به او آغاز كرده [و او اولين شخص مورد نظر خدي متعال بوده است ] . و آيه ي ستايشي نازل نگشته مگر درباره ي او. و خداوند در سوره ي «هل أتي علي الإنسان» گواهي بر

بهشت [رفتن ] نداده مگر بري او، و آن را در حق غير او نازل نكرده و به آن جز او را نستوده است.

هان مردمان! او ياور دين خدا و دفاع كننده ي از رسول اوست. او پرهيزكار پاكيزه و رهنمي ارشاد شده [به دست خود خدا] است. پيامبرتان برترين پيامبر، وصي او برترين وصي و فرزندان او برترين اوصيايند.

هان مردمان! فرزندان هرپيامبر از نسل اويند و فرزندان من از صلب و نسل اميرالمؤمنين علي است.

هان مردمان! به راستي كه شيطانِ اغواگر، آدم را با رشك از بهشت رانده مبادا شما به علي رشك ورزيد كه كرده هايتان نابود و گام هايتان لغزان خواهدشد. آدم به خاطر يك اشتباه به زمين هبوط كرد و حال آن كه برگزيده ي خدي عزّوجلّ بود. پس چگونه خواهيد بود شما و حال آن كه شما شماييد و دشمنان خدا نيز از ميان شمايند.

آگاه باشيد! كه با علي نمي ستيزد مگر بي سعادت. و سرپرستي او را نمي پذيرد مگر رستگار پرهيزگار. و به او نمي گرود مگر ايمان داربي آلايش.

هان مردمان! خدا را گواه گرفتم و پيام او را به شما رسانيدم. و بر فرستاده وظيفه ي جز بيان و ابلاغ روشن نباشد!

و سوگند به خدا كه سوره ي والعصر درباره ي اوست: «به نام خداوند همه مهر مهر ورز. قسم به زمان كه انسان در زيان است.» مگر علي كه ايمان آورده و به درستي و شكيبايي آراسته است.

هان مردمان! تقوا پيشه كنيد همان گونه كه بايسته است. و نميريد جز با شرفِ اسلام.

بخش ششم: اشاره به كارشكني هاي منافقين

هان مردمان! «به خدا و رسول و نور همراهش ايمان آوريد پيش از آن كه چهره ها را تباه و باژگونه كنيم يا چونان اصحاب روز شنبه [يهودياني كه بر خدا نيرنگ آوردند] رانده شويد.«به خدا سوگند كه مقصود خداوند از اين آيه گروهي از صحابه اند كه آنان را با نام و نَسَب مي شناسم ليكن به پرده پوشي كارشان مأمورم. آنك هر كس پايه كار خويش را مهر و يا خشم علي در دل قرار دهد [و بداند كه ارزش عمل او وابسته به آن است.] .

مردمان! نور از سوي خداوند عزّوجل در جان من، سپس در جان علي بن ابي طالب، آن گاه در نسل او تا قائم مهدي - كه حق خدا و ما را مي ستاند - جي گرفته. چرا كه خداوند عزّوجل ما را بر كوتاهي كنندگان، ستيزه گران، ناسازگاران، خائنان و گنهكاران و ستمكاران و غاصبان از تمامي جهانيان دليل و راهنما و حجت آورده است.

هان مردمان! هشدارتان مي دهم: همانا من رسول خدايم. پيش از من نيز رسولاني آمده و سپري گشته اند. آيا اگر من بميرم يا كشته شوم، به جاهليت عقب گرد مي كنيد؟ آن كه به قهقرا برگردد، هرگز خدا را زياني نخواهد رسانيد و خداوند سپاسگزاران شكيباگر را پاداش خواهد داد. بدانيد كه علي و پس از او فرزندان من از نسل او، داري كمال شكيبايي و سپاسگزاري اند.

هان مردمان! اسلامتان را بر من منت نگذاريد؛ كه اعمال شما را بيهوده و تباه خواهد كرد و خداوند بر شما خشم خواهد گرفت و سپس شما را به شعله ي از آتش و مس گداخته گرفتار خواهد نمود. همانا پروردگار شما در كمين گاه است.

مردمان! به زودي پس از من پيشواياني خواهند بود كه شما را به سوي آتش مي خوانند و در روز رستاخيز تنها وبدون ياور خواهند ماند. هان مردمان! خداوند و من از آنان بيزاريم.

هان مردمان! آنان و ياران و پيروانشان در بدترين جي جهنم، جايگاه متكبّران خواهند بود. بدانيد آنان اصحاب صحيفه اند. اكنون هر كس در صحيفه ي خود نظر كند.

هان مردمان! اينك جانشيني خود را به عنوان امامت و وراثت به امانت به جي مي گذارم در نسل خود تا برپايي روز رستاخيز. و حال، مأموريت تبليغي خود را انجام مي دهم تا برهان بر هر شاهد و غايب و بر آنان كه زاده شده يا نشده اند و بر تمامي مردمان باشد. پس بايسته است اين سخن را حاضران به غايبان و پدران به فرزندان تا برپايي رستاخيز برسانند.

آگاه باشيد! به زودي پس از من امامت را با پادشاهي جابه جا نموده. آن را غصب كرده و به تصرف خويش درآورند.

هان! نفرين و خشم خدا بر غاصبان و چپاول گران! و البته در آن هنگام خداوند آتش عذاب - شعله هي آتش و مس گداخته - بر سر شما جن و انس خواهد ريخت. آن جاست كه ديگر ياري نخواهيد شد.

هان مردمان! پيش از شما، شمار فزوني از گذشتگان گمراه شدند و خداوند آنان را نابود كرد. و همو نابودكننده ي آيندگان است.

هان مردمان! هر آينه خداوند عزوجل شما را به حالتان رها نخواهد كرد تا ناپاك را ازپاك جدا كند. و خداوند نمي خواهد شما را بر غيب آگاه گرداند.(1)

هان مردمان! هيچ سرزميني نيست مگر اين كه خداوند به خاطر تكذيب اهل آن [حق را] ، آنان را پيش از روز رستاخيز نابود خواهد فرمود و به امام مهدي خواهد سپرد. و هر آينه خداوند وعده ي خود را انجام خواهد داد.) اشاره به آيه ى 179 / آل عمران است.

او خود در كتابش آورده: «آيا پيشينيان را تباه نكرديم و به دنبال آنان آيندگان را گرفتار نساختيم؟ با مجرمان اين چنين كنيم. وي بر ناباوران!»

هان مردمان! همانا خداوند امر و نهي خود را به من فرموده و من نيز به دستور او دانش آن را نزد علي نهادم. پس فرمان او را بشنويد و گردن نهيد و پيرويش نماييد و از آنچه بازتان دارد خودداري كنيد تا راه يابيد. به سوي هدف او حركت كنيد. راه هي گونه گون شما را از راه او بازندارد!

بخش هفتم: پيروان اهل بيت عليهم السلام و دشمنان ايشان

هان مردمان! صراط مستقيم خداوند منم كه شما را به پيروي آن امر فرموده. و پس از من علي است و آن گاه فرزندانم از نسل او، پيشوايان راه راستند كه به درستي و راستي راهنمايند و به آن حكم و دعوت كنند. سپس پيامبر صلّي الله عليه و آله قرائت فرمود: «بسم الله الرّحمن الرّحيم الحمدللّه ربّ العالمين الرّحمن الرّحيم» - تا آخر سوره.

هان! به خدا سوگند اين سوره درباره ي من نازل شده و شامل امامان مي باشد و به آنان اختصاص دارد. آنان اوليي خدايند كه ترس و اندوهي برايشان نيست، آگاه باشيد: البته حزب خدا چيره و غالب خواهد بود. هشدار كه: ستيزندگان با امامان، گمراه و همكاران شياطين اند. بري گمراهي مردمان، سخنان بيهوده و پوچ را به يكديگر مي رسانند. بدانيد كه خداوند از دوستان امامان در كتاب خود چنين ياد كرده: «[ي پيامبر ما] نمي يابي ايمانيان به خدا و روز بازپسين، كه ستيزه گران خدا و رسول را دوست ندارند، گرچه آنان پدران، برادران و خويشانشان باشند. آنان [كه چنين اند] خداوند ايمان را در دل هايشان نبشته است.» - تا آخر آيه

هان! دوستداران امامان ايمانيان اند كه قرآن چنان توصيف فرموده: «آنان كه ايمان آورده و باور خود را به شرك نيالوده اند، در امان و در راه راست هستند.»

هشدار! ياران پيشوايان كساني هستند كه به باور رسيده و از ترديد و انكار دور خواهند بود.

هشدار! اوليي امامان آنانند كه با آرامش و سلام به بهشت درخواهند شد و فرشتگان با سلام آنان را پذيرفته، خواهند گفت: «درود بر شما كه پاك شده ايد. اينك داخل شويد كه در بهشت، جاودانه خواهيد بود.»

هان! بهشت پاداش اوليي آنان است و در آن بي حساب روزي داده خواهند شد.

هان! دشمنان آنان آن كساني اند كه در آتش درآيند. و همانا ناله ي افروزش جهنم

را مي شنوند در حالي كه شعله هي آتش زبانه مي كشد و زفير (صدي بازدم) جهنم را نيز درمي يابند.

هان! خداوند درباره ي ستيزگران با آنان فرموده: «هرگاه امتي داخل جهنم شود همتي خود را نفرين كند.»

هشدار! كه دشمنان امامان همانانند كه خداوند درباره ي آنان فرموده: «هر گروهي از آنان داخل جهنم شود نگاهبانان مي پرسند: مگر برايتان ترساننده ي نيامد؟! مي گويند: چرا ترساننده آمد ليكن تكذيب كرديم و گفتيم: خداوند وحي نفرستاده و شما نيستيد مگر در گمراهي بزرگ!» تا آن جا كه فرمايد: «هان! نابود باد دوزخيان!»

هان! ياران امامان در نهان، از پروردگار خويش ترسانند، آمرزش و پاداش بزرگ بري آنان خواهد بود.

هان مردمان! چه بسيارراه است ميان آتش و پاداش بزرگ!

هان مردمان! خداوند ستيزه جويان ما را ناستوده و نفرين فرموده و دوستان ما را ستوده و دوست دارد.

هان مردمان! بدانيد كه همانا من انذارگرم و علي مژده دهنده.

هان! كه من بيم دهنده ام و علي راهنما.

هان مردمان! بدانيد كه من پيامبرم و علي وصي من است.

هان مردمان! بدانيد كه همانا من فرستاده و علي امام و وصي پس از من است. و امامان پس از او فرزندان اويند.

آگاه باشيد! من والد آنانم ولي ايشان از نسل علي خواهند بود.

بخش هشتم: حضرت مهدي عجل الله فرجه الشريف

آگاه باشيد! همانا آخرين امام، قائم مهدي از ماست. هان! او بر تمامي اديان چيره خواهد بود.

هشدار! كه اوست انتقام گيرنده از ستمكاران.

هشدار! كه اوست فاتح دژها و منهدم كننده ي آنها.

هشدار! كه اوست چيره بر تمامي قبايل مشركان و راهنمي آنان.

هشدار! كه او خونخواه تمام اوليي خداست.

آگاه باشيد! اوست ياور دين خدا.

هشدار! كه از دريايي ژرف پيمانه هايي افزون گيرد.

هشدار! كه او به هر ارزشمندي به اندازه ي ارزش او، و به هر نادان و بي ارزشي به اندازه ي ناداني اش نيكي كند.

هشدار! كه او نيكو و برگزيده ي خداوند است.

هشدار! كه او وارث دانش ها و حاكم بر ادراك هاست.

هان! بدانيد كه او از سوي پروردگارش سخن مي گويد و آيات و نشانه هي او را برپا كند. بدانيد همانا اوست باليده و استوار.

بيدار باشيد! هموست كه [اختيار امور جهانيان و آيين آنان ] به او واگذار شده است.

آگاه باشيد! كه تمامي گذشتگان ظهور او را پيشگويي كرده اند.

آگاه باشيد! كه اوست حجّت پايدار و پس از او حجّتي نخواهد بود.(2) درستي و راستي و نور و روشنايي تنها نزد اوست.

هان! كسي بر او پيروز نخواهد شد و ستيزنده ي او ياري نخواهد گشت.

آگاه باشيد كه او ولي خدا در زمين، داور او در ميان مردم و امانتدار امور آشكار و نهان است.

2) اين تعبير به عنوان حجّت و امامت است و نظرى به رجعت ديگر امامان ندارد زيرا آنان حجّت هاى پيشين اند كه دوباره رجعت خواهند نمود.

بخش نهم: مطرح كردن بيعت

هان مردمان! من پيام خدا را برايتان آشكار كرده تفهيم نمودم. و اين علي است كه پس از من شما را آگاه مي كند. اينك شما را مي خوانم كه پس از پايان خطبه با من و سپس با علي دست دهيد تا با او بيعت كرده به امامت او اقرار نماييد. آگاه باشيد من با خداوند و علي با من پيمان بسته و من اكنون از سوي خدي عزّوجل بري امامت او پيمان مي گيرم. «[ي پيامبر ]آنان كه با تو بيعت كنند هر آينه با خدا بيعت كرده اند. دست خدا بالي دستان آنان است. و هر كس بيعت شكند، بر زيان خود شكسته، و آن كس كه بر پيمان خداوند استوار و باوفا باشد، خداوند به او پاداش بزرگي خواهد داد.

بخش دهم: حلال و حرام، واجبات و محرمات

هان مردمان! همانا حج و عمره از شعائر و آداب و رسوم خدايي است. پس زائران خانه ي خدا و عمره كنندگان بر صفا و مروه بسيار طواف كنند.

هان مردمان! در خانه ي خدا حج گزاريد؛ كه هيچ خانداني داخل آن نشد مگر بي نياز شد و مژده گرفت، و كسي از آن روي برنگردانيد مگر بي بهره و نيازمند گرديد.

هان مردمان! مؤمني در موقف (عرفات، مشعر، منا) نمانَد مگر اين كه خدا گناهان گذشته ي او را بيامرزد و بايسته است كه پس از پايان اعمال حج [با پرونده ي پاك ] كار خود را از سر گيرد.

هان مردمان! حاجيان دستگيري شده اند و هزينه هي سفرشان جبران مي شود و جايگزين آن به آنان خواهد رسيد. و البته خداوند پاداش نيكوكاران را تباه نخواهد كرد.

هان مردمان! خانه ي خدا را با دين كامل و دانش ژرفي آن ديدار كنيد و از زيارتگاهها جز با توبه و بازايستادن [از گناهان ] برنگرديد.

هان مردمان! نماز را به پا داريد و زكات بپردازيد همان سان كه خداوند عزّوجل امر فرموده. پس اگر زمان بر شما دراز شد و كوتاهي كرديد يا از ياد برديد، علي صاحب اختيار و تبيين كننده ي بر شماست. خداوند عزّوجل او راپس از من امانتدار خويش در ميان آفريدگانش نهاده. همانا او از من و من از اويم. و او و فرزندان من از جانشينان او، پرسش هي شما راپاسخ دهند و آن چه را نمي دانيد به شما مي آموزند.

هان! روا و ناروا بيش از آن است كه من شمارش كنم و بشناسانم و در اين جا يكباره به روا فرمان دهم و از ناروا بازدارم. از اين روي مأمورم از شما بيعت بگيرم كه دست در دست من نهيد در مورد پذيرش آن چه از سوي خداوند آورده ام دربار? علي اميرالمؤمنين و اوصياي پس از او كه آنان از من و اويند. و اين امامت به وراثت پايدار است و فرجام امامان، مهدي است و استواري امامت تا روزي است كه او با خداوند قدر و قضا ديدار كند.

هان مردمان! شما را به هرگونه روا و ناروا راهنمايي كردم و از آن هرگز برنمي گردم. بدانيد و آگاه باشيد! آن ها را ياد كنيد و نگه داريد و يكديگر را به آن توصيه نماييد و در آن [احكام خدا ]دگرگوني راه ندهيد. هشدار كه دوباره مي گويم: بيدار باشيد! نماز را به پا داريد. و زكات بپردازيد. و امر به معروف كنيد و از منكر بازداريد.

و بدانيد كه ريشه ي امر به معروف اين است كه به گفته ي من [درباره ي امامت ] برسيد و سخن مرا به ديگران برسانيد و غايبان را به پذيرش فرمان من توصيه كنيد و آنان را از ناسازگاري سخنان من بازداريد؛ همانا سخن من فرمان خدا و من است و هيچ امر به معروف و نهي از منكري جز با امام معصوم تحقق و كمال نمي يابد.

هان مردمان! قرآن بر شما روشن مي كند كه امامان پس از علي فرزندان اويند و من به شما شناساندم كه آنان از او و از من اند. چرا كه خداوند در كتاب خود مي گويد: «امامت را فرماني پايدار در نسل او قرار داد...» و من نيز گفته ام كه: «مادام كه به قرآن و امامان تمسك كنيد، گمراه نخواهيد شد.»

هان مردمان! تقوا را، تقوا را رعايت كرده از سختي رستخيز بهراسيد همان گونه كه خداوند عزّوجل فرمود: «البته زمين لرزه ي روز رستاخيز حادثه ي بزرگ است...»

مرگ، قيامت، و حساب و ميزان و محاسبه ي در برابر پروردگار جهانيان و پاداش كيفر را ياد كنيد. آن كه نيكي آورد، پاداش گيرد. و آن كه بدي كرد، بهره ي از بهشت نخواهد برد.

بخش يازدهم: بيعت گرفتن رسمي

هان مردمان! شما بيش از آنيد كه در يك زمان با يك دست من بيعت نماييد. از اين روي خداوند عزّوجل به من دستور داده كه از زبان شما اقرار بگيرم و پيمان ولايت علي اميرالمؤمنين را محكم كنم و نيز بر امامان پس از او كه از نسل من و اويند؛ همان گونه كه اعلام كردم كه ذرّيّه من از نسل اوست.

پس همگان بگوييد:

«البتّه كه سخنان تو را شنيده پيروي مي كنيم و از آن ها خشنوديم و بر آن گردن گذار و بر آن چه از سوي پروردگارمان در امامت اماممان علي اميرالمؤمنين و امامان ديگر - از صلب او - به ما ابلاغ كردي، با تو پيمان مي بنديم با دل و جان و زبان و دست هايمان. با اين پيمان زنده ايم و با آن خواهيم مرد و با آن اعتقاد برانگيخته مي شويم. و هرگز آن را دگرگون نكرده شكّ و انكار نخواهيم داشت و از عهد و پيمان خودبرنمي گرديم.

[ي رسول خدا] ما را به فرمان خدا پند دادي درباره ي علي اميرالمؤمنين و امامان از نسل خود و او، كه حسن و حسين و آنان كه خداوند پس از آنان برپا كرده است. پس عهد و پيمان از ما گرفته شد از دل و جان و زبان و روح و دستانمان. هر كس توانست با دست وگرنه با زبان پيمان بست. و هرگز پيمانمان را دگرگون نخواهيم كرد و خداوند از ما شكست عهد نبيند. و نيز فرمان تو را به نزديك و دور از فرزندان و خويشان خود خواهيم رسانيد و خداوند را بر آن گواه خواهيم گرفت. و هر آينه خداوند بر گواهي كافي است و تو نيز بر ما گواه باش.»

هان مردمان! چه مي گوييد؟ همانا خداوند هر صدايي را مي شنود و آن را كه از دل ها مي گذرد مي داند. «هر آن كس هدايت پذيرفت، به خير خويش پذيرفته. و آن كه گمراه شد، به زيان خود رفته.» و هر كس بيعت كند، هر آينه با خداوند پيمان بسته؛ كه «دست خدا بالي دستان آن هاست.»

هان مردمان! اينك با خداوند بيعت كنيد و با من پيمان بنديد و با علي اميرالمؤمنين و حسن و حسين و امامان پس از آنان از نسل آنان كه نشانه ي پايدارند در دنيا و آخرت.

خداوند مكّاران را تباه مي كند و به باوفايان مهر مي ورزد. «هر كه پيمان شكند»

جز اين نيست كه به زيان خود گام برداشته، و هر كه بر عهدي كه با خدا بسته پابرجا ماند، به زودي خدا او را پاداش بزرگي خواهد داد.»

هان مردمان! آن چه بر شما برگفتم بگوييد و به علي با لقب اميرالمؤمنين سلام كنيد و بگوييد: «شنيديم و فرمان مي بريم پروردگارا، آمرزشت خواهيم و بازگشت به سوي تو است.» و نيز بگوييد: «تمام سپاس و ستايش خدايي راست كه ما را به اين راهنمايي فرمود وگرنه راه نمي يافتيم» - تا آخر آيه.

هان مردمان! هر آينه برتري هي علي بن ابي طالب نزد خداوند عزّوجل - كه در قرآن نازل فرموده - بيش از آن است كه من يكباره برشمارم. پس هر كس از مقامات او خبر داد و آن ها را شناخت او را تصديق و تأييد كنيد.

هان مردمان! آن كس كه از خدا و رسولش و علي و اماماني كه نام بردم پيروي كند، به رستگاري بزرگي دست يافته است.

هان مردمان! سبقت جويان به بيعت و پيمان و سرپرستي او و سلام بر او با لقب اميرالمؤمنين، رستگارانند و در بهشت هي پربهره خواهند بود.

هان مردمان! آن چه خدا را خشنود كند بگوييد. پس اگر شما و تمامي زمينيان كفران ورزند، خدا را زياني نخواهد رسانيد.

پروردگارا، آنان را كه به آن چه ادا كردم و فرمان دادم ايمان آوردند، بيامرز. و بر منكران كافر خشم گير! و الحمدللّه ربّ العالمين.

الهم الرزقنی شفاعة الحسین یوم الورود



دسته بندی : واقعیات غدیر خم

بازدید : 3691

برچسب ها : غدیر خم , واقعه غدیر , خطبه غدیر ,
| | نویسنده : اصغری جامخانه
نگهبانان بیدار:ویژه هفته نیروی انتظامی

 

اشاره

تأمین امنیت، تحکیم نظم و اجرای قانون و عدالت، از مهم ترین ارکان ثبات و سلامت نظام اجتماعی و سیاسی است. در کشور ما، بخش عمده این وظیفه، بر عهده نیروی انتظامی است. با نگرش کلی بر وظایف نیروی انتظامی، از گستردگی فعالیت های آن آگاه شد. این تنوع و تعدد وظایف، در هیچ یک از نیروهای نظامی و سازمان های غیرنظامی جمهوری اسلامی ایران دیده نمی شود. در این مقاله، به برخی از فعالیت های گوناگون نیروی انتظامی می پردازیم.

تاریخچه پلیس ایران

هر حکومتی، نیازمند نظم و امنیت است. کشور ما نیز انواع نظام های نظم و امنیت را در طول تاریخ آزمایش کرده است. البته نظام نوین نظم و امنیت داخلی؛ یعنی سازمان پلیس ایران، به حدود یکصد سال پیش برمی گردد؛ زمانی که ناصرالدین شاه با مشاهده پلیس نوین اروپا و استخدام یک مستشار بلژیکی به نام کنت دوبینو، نخستین نظام پلیسی جدید ایران را پایه گذاری کرد.

پلیس ایران، مدت های طولانی از دو بخش پلیس شهری و ژاندارمری تشکیل شده بود. در سال 1370، نیروهای گوناگون پلیس با تصمیم مجلس شورای اسلامی با یکدیگر ادغام شد و پلیس واحد به نام نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران به وجود آمد. نیروی انتظامی از سه بخش تقریبا مستقل فرماندهی، حفاظت و اطلاعات و سازمان عقیدتی ـ سیاسی تشکیل شده است.

نگهبان محله

نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران، به منظور جلب مشارکت مردمی در گسترش امنیت عمومی جامعه، طرح نگهبان محله را پیشنهاد کرد. نگهبانی از مکان های مسکونی، تجاری و خودروهای پارک شده به منظور جلوگیری از دزدی، معرفی افراد مظنون به کلانتری یا پاسگاه محل، گشت زنی در محدوده مأموریتی به منظور پیش گیری از دزدی، همکاری با معتمدان محل هنگام بروز حوادث پیش بینی نشده، زیر نظر قرار دادن افراد ناشناس و هماهنگی با عوامل انتظامی محل برای جلوگیری از شرارت مزاحمان نوامیس و افراد شرور، از جمله وظایف نگهبان محله است.

110

مرکز پلیس 110، برای تحقق شعار پلیس پاسخ گو و با هدف تحکیم امنیت عمومی و تلاش برای پایداری آن، در سال 1379 راه اندازی شد. این مرکز بر آن است تا با افزایش تحرک و سرعت عمل، به نیازهای فوری مردم پاسخ دهد تا با حضور به موقع در صحنه ها و ناامن کردن کشور برای مجرمان، رضایت عمومی جامعه را فراهم آورد. از اهداف ایجاد مرکز فوریت های پلیسی 110 می توان به سرعت بخشیدن در برقراری ارتباط مردم با پلیس و کاهش چرخه کاری آنان در مراجعه به کلانتری ها و هنگام ضرورت اشاره کرد. 110، خدمات رسانی مشاوره ای و پاسخ گویی به پرسش های پلیسی مردم را نیز از وظایف خود می داند.

197

تلفن گویا، آسان ترین راه ارتباطی مردم با دفتر نظارت همگانی در خبررسانی است. نیروی انتظامی در گامی جدید و در راستای تکمیل طرح مرکز فوریت های پلیسی 110 و اجرای وظیفه قانونی خود، دفتر نظارت همگانی را تأسیس کرد. این دفتر که با هدف جامعه محوری و اعتمادسازی عمومی راه اندازی شده است، در حال حاضر با شماره تلفن 197 در تمامی اوقات به دو صورت اپراتور زنده و تلفن گویا، آماده دریافت دیدگاه های مردم در قالب انتقاد، پیشنهاد، شکایت و قدردانی از عملکرد کارکنان واحدهای گوناگون نیروهای انتظامی است. از اهداف مهم راه اندازی این مرکز، می توان به پیش گیری از جرایم و تخلفات کارکنان در سطح جامعه و ناجا، دست یابی به افکار عمومی برای کنترل بازخوردهای اجتماعی مأموریت های ناجا و ایجاد جوّ روانی بر ضد کارکنان متخلف و مجرم در درون سازمان اشاره کرد. ایرانیان داخل و خارج کشور می توانند از راه پست الکترونیکی police 197 @ police.ir نیز با این دفتر ارتباط برقرار کنند.

مشاوره

مراکز مشاوره در معاونت اجتماعی ناجا، در راستای نگرش جامعه محوری پلیس و لزوم افزایش ارتباط صمیمانه و هم دلی پلیس و مردم، برای پیش گیری از بروز ناهنجاری های اجتماعی و شناسایی ریشه ها و زمینه های رفتارهای ناهنجار در سال 1379 راه اندازی شد. آگاه سازی جامعه برای افزایش توان مقابله با مشکلات اجتماعی و پیش گیری از آنها و ایجاد فرهنگ مشاوره در بحران های زندگی، از اهداف مهم این مراکز به شمار می آید. فعالیت بخش مشاوره روان شناختی این مرکز در زمینه روان درمانی، خانواده درمانی، مشاوره فردی و... است. بخش مشاوره انتظامی این مرکز نیز مجموعه ای از خدمات مربوط به مشاوره نظام وظیفه عمومی، امور حقوقی، صدور گذرنامه و دیگر امور انتظامی را در اختیار مراجعان می گذارد.

الهم الرزقنی شفاعة الحسین یوم الورود



دسته بندی : هفته نیروی انتظامی

بازدید : 2668

برچسب ها : ویژه هفته نیروی انتظامی ,
| | نویسنده : اصغری جامخانه
مراثی و مولودی هائی در وصف معصومین (ع)


 

در رثای ائمه معصومین (ع)

 

               میلاد  

   صوتی   و    تصویری

           دانلود

 

          شهادت 

     

الهم الرزقنی شفاعة الحسین یوم الورود



بازدید : 3975

برچسب ها : میلاد ائمه , شهادت ائمه ,
| | نویسنده : اصغری جامخانه
در گاه مشترک
درباره هیئت                 غمنامه عشق (ویژه شهدای جامخانه)
دسته سینه زنی           عاشورا در منظر اهل سنّت
دسته زنجیر زنی                       ویژه نامه محّرم
دسته موزیک                                
   

 

الهم الرزقنی شفاعة الحسین یوم الورود



بازدید : 381

برچسب ها : در باره هیئت , دسته سینه زنی , دسته زنجیر زنی , دسته موزیک ,
| | نویسنده : اصغری جامخانه
ویژه شهدای جامخانه
الهم الرزقنی شفاعة الحسین یوم الورود



دسته بندی : غمنامه عشق(ویژه شهدای جامخانه)

بازدید : 3797

برچسب ها : ویژه شهدای جامخانه ,
| | نویسنده : اصغری جامخانه
شهید محمّد باقری

 

بسم  رب الشهداء والصدیقین

شهید: محمّد باقری

 

بقیه در ادامه مطلب

الهم الرزقنی شفاعة الحسین یوم الورود
ادامه مطلب




دسته بندی : غمنامه عشق(ویژه شهدای جامخانه)

بازدید : 3976

برچسب ها : شهید محمّد باقری ,
| | نویسنده : اصغری جامخانه
شهید دوست محمد بازاری

 

بسم رب  الشهدا ءوالصدیقین

شهید:دوست محمد بازاری

 

بقیه در ادامه مطلب

الهم الرزقنی شفاعة الحسین یوم الورود
ادامه مطلب




دسته بندی : غمنامه عشق(ویژه شهدای جامخانه)

بازدید : 2555

برچسب ها : شهید دوست محمد بازاری ,
| | نویسنده : اصغری جامخانه
شهید سبز علی شمسی

 

بسم رب الشهداءوالصدقین

شهید: سبز علی شمسی

 

بقیه در ادامه مطلب

الهم الرزقنی شفاعة الحسین یوم الورود
ادامه مطلب




دسته بندی : غمنامه عشق(ویژه شهدای جامخانه)

بازدید : 2823

برچسب ها : شهید سبز علی شمسی ,
| | نویسنده : اصغری جامخانه
شهید قاسم بازاری

 

بسم رب الشهدا و صدیقین

شهید : قاسم بازاری  

 

بقیه در ادامه مطلب

الهم الرزقنی شفاعة الحسین یوم الورود
ادامه مطلب




دسته بندی : غمنامه عشق(ویژه شهدای جامخانه)

بازدید : 3391

برچسب ها : شهید قاسم بازاری ,
| | نویسنده : اصغری جامخانه
شهید علی محمد بالویی

 

بسم رب ا لشهداء وا لصدیقین

شهید : علی محمد بالویی

 

بقیه در ادامه مطلب

الهم الرزقنی شفاعة الحسین یوم الورود
ادامه مطلب




دسته بندی : غمنامه عشق(ویژه شهدای جامخانه)

بازدید : 3691

برچسب ها : شهید علی محمد بالویی ,
| | نویسنده : اصغری جامخانه
شهید حسین با لویی

 

بسم رب الشهدا ء والصدیقین

شهید :حسین با لویی

 

بقیه در ادامه مطلب

الهم الرزقنی شفاعة الحسین یوم الورود
ادامه مطلب




دسته بندی : غمنامه عشق(ویژه شهدای جامخانه)

بازدید : 2486

برچسب ها : شهید حسین با لویی ,
| | نویسنده : اصغری جامخانه
شهید جعفر شمسی

 

بسم رب الشهداء والصدیقین

شهید : جعفر شمسی

 

بقیه در ادامه مطلب

الهم الرزقنی شفاعة الحسین یوم الورود
ادامه مطلب




دسته بندی : غمنامه عشق(ویژه شهدای جامخانه)

بازدید : 3909

برچسب ها : شهید جعفر شمسی ,
| | نویسنده : اصغری جامخانه
شهید عیسی زحمتکش

 

بسم رب الشهداء و الصدیقین

شهید: عیسی زحمتکش

 

بقیه در ادامه مطلب

الهم الرزقنی شفاعة الحسین یوم الورود
ادامه مطلب




دسته بندی : غمنامه عشق(ویژه شهدای جامخانه)

بازدید : 3826

برچسب ها : شهید عیسی زحمتکش ,
| | نویسنده : اصغری جامخانه
شهید محمد علی باقری

 

بسم رب الشهدا والصدیقین

شهید : محمد علی باقری

 

بقیه در ادامه مطلب

الهم الرزقنی شفاعة الحسین یوم الورود
ادامه مطلب




دسته بندی : غمنامه عشق(ویژه شهدای جامخانه)

بازدید : 2818

برچسب ها : شهید محمد علی باقری ,
| | نویسنده : اصغری جامخانه
شهید شعبان باقری

 

بسم رب الشهداء و الصدقین

شهید : شعبان باقری

 

بقیه در ادامه مطلب

الهم الرزقنی شفاعة الحسین یوم الورود
ادامه مطلب




دسته بندی : غمنامه عشق(ویژه شهدای جامخانه)

بازدید : 2408

برچسب ها : شهید شعبان باقری ,
| | نویسنده : اصغری جامخانه
شهید عقیل عبادی

 

 بسم رب الشهداء و الصدیقین

شهید : عقیل عبادی

 

بقیه در ادامه مطلب

الهم الرزقنی شفاعة الحسین یوم الورود
ادامه مطلب




دسته بندی : غمنامه عشق(ویژه شهدای جامخانه)

بازدید : 2879

برچسب ها : شهید عقیل عبادی ,
| | نویسنده : اصغری جامخانه
شهید قدرت الله باقری

 

بسم رب الشهداء و الصدقین

شهید : قدرت الله باقری

 

بقیه در ادامه مطلب

الهم الرزقنی شفاعة الحسین یوم الورود
ادامه مطلب




دسته بندی : غمنامه عشق(ویژه شهدای جامخانه)

بازدید : 2522

برچسب ها : شهید قدرت الله باقری ,
| | نویسنده : اصغری جامخانه
شهید سید محمد ابراهیم کمالی

 

بسم رب الشهداء والصدقین

شهید : سید محمد  ابراهیم  کمالی

 

 

بقیه در ادامه مطلب

الهم الرزقنی شفاعة الحسین یوم الورود
ادامه مطلب




دسته بندی : غمنامه عشق(ویژه شهدای جامخانه)

بازدید : 2546

برچسب ها : شهید سید محمد ابراهیم کمالی ,
| | نویسنده : اصغری جامخانه
طلبه شهید باقر عبادی

 

بسم رب الشهداء والصدقین

شهید : طلبه شهید باقر عبادی

 

بقیه در ادامه مطلب

الهم الرزقنی شفاعة الحسین یوم الورود
ادامه مطلب




دسته بندی : غمنامه عشق(ویژه شهدای جامخانه)

بازدید : 3022

برچسب ها : طلبه شهید باقر عبادی ,
| | نویسنده : اصغری جامخانه
شهید سهراب شمسی

 

بسم رب الشهداء والصدقین

شهید : سهراب شمسی

 

بقیه در ادامه مطلب

الهم الرزقنی شفاعة الحسین یوم الورود
ادامه مطلب




دسته بندی : غمنامه عشق(ویژه شهدای جامخانه)

بازدید : 2346

| | نویسنده : اصغری جامخانه
شهید رجبعلی عبدالله آبادی

 

بسم رب الشهداء والصدقین

شهید : رجبعلی عبدالله آبادی

 

بقیه در ادامه مطلب

الهم الرزقنی شفاعة الحسین یوم الورود
ادامه مطلب




دسته بندی : غمنامه عشق(ویژه شهدای جامخانه)

بازدید : 2561

| | نویسنده : اصغری جامخانه
شهید اکبر باقری

 

بسم رب الشهداء والصدقین

شهید : اکبر باقری

 

بقیه در ادامه مطلب

 

 

الهم الرزقنی شفاعة الحسین یوم الورود
ادامه مطلب




دسته بندی : غمنامه عشق(ویژه شهدای جامخانه)

بازدید : 2441

| | نویسنده : اصغری جامخانه
شهید علی اکبر بالویی

 

بسم رب الشهداء والصدقین

شهید :  علی اکبر بالویی

 

بقیه در ادامه مطلب

الهم الرزقنی شفاعة الحسین یوم الورود
ادامه مطلب




دسته بندی : غمنامه عشق(ویژه شهدای جامخانه)

بازدید : 2749

| | نویسنده : اصغری جامخانه
شهید حسین جی افزام

 

بسم رب الشهداء والصدقین

شهید :  حسین جی افزام

 

بقیه در ادامه مطلب

الهم الرزقنی شفاعة الحسین یوم الورود
ادامه مطلب




دسته بندی : غمنامه عشق(ویژه شهدای جامخانه)

بازدید : 2695

| | نویسنده : اصغری جامخانه
طلبه شهید محمد خائفی

 

بسم رب الشهداء والصدقین

شهید :  طلبه شهید محمد خائفی

 

بقیه در ادامه مطلب

الهم الرزقنی شفاعة الحسین یوم الورود
ادامه مطلب




دسته بندی : غمنامه عشق(ویژه شهدای جامخانه)

بازدید : 2417

| | نویسنده : اصغری جامخانه
شهید حسن جمشیدی

بسم رب الشهداء والصدقین

شهید :  حسن جمشیدی

 

بقیه در ادامه مطلب

الهم الرزقنی شفاعة الحسین یوم الورود
ادامه مطلب




دسته بندی : غمنامه عشق(ویژه شهدای جامخانه)

بازدید : 2337

| | نویسنده : اصغری جامخانه
شهید محمّد خائفی

 بسم رب الشهداء والصدقین

شهید :  محمّد خائفی

 

بقیه در ادامه مطلب

الهم الرزقنی شفاعة الحسین یوم الورود
ادامه مطلب




دسته بندی : غمنامه عشق(ویژه شهدای جامخانه)

بازدید : 2356

| | نویسنده : اصغری جامخانه
شهید علی بابا ئی

 

بسم رب الشهداء والصدقین

شهید :  علی بابا ئی

 

بقیه در ادامه مطلب

الهم الرزقنی شفاعة الحسین یوم الورود
ادامه مطلب




دسته بندی : غمنامه عشق(ویژه شهدای جامخانه)

بازدید : 2424

برچسب ها : شهید علی بابا ئی ,
| | نویسنده : اصغری جامخانه
شهید علی عبدالله آبادی

 

بسم رب الشهداء والصدقین

شهید :  جانباز شیمیائی علی عبدالله آبادی

 

بقیه در ادامه مطلب

الهم الرزقنی شفاعة الحسین یوم الورود
ادامه مطلب




دسته بندی : غمنامه عشق(ویژه شهدای جامخانه)

بازدید : 2389

| | نویسنده : اصغری جامخانه
شهید رسول شمسی

 

بسم رب الشهداء والصدقین

شهید :  جانباز شیمیائی رسول شمسی

 

بقیه در ادامه مطلب

الهم الرزقنی شفاعة الحسین یوم الورود
ادامه مطلب




دسته بندی : غمنامه عشق(ویژه شهدای جامخانه)

بازدید : 2645

| | نویسنده : اصغری جامخانه
در باره هیئت

 

هیئت امام حسین (ع)حسینیۀ اعظم جامخانه

الهم الرزقنی شفاعة الحسین یوم الورود
ادامه مطلب




بازدید : 4242

| | نویسنده : اصغری جامخانه
صفحات دیگر
تعداد صفحات : 2 صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

طراحی پوسته از : ایران نقش

Copyright © 1997-
تمام حقوق سایت متعلق به : هیئت امام حسین(ع)حسینیه اعظم جامخانه می باشد